در مطلب «سونوگرافی، یک کامنت و یک توضیح» توضیحات و البته جوابی در رابطه با مطلب «سونوگرافی» داده بودم. در جواب اون مطلب، آقای دکتر قهستانی مجدداً توضیحاتی دادهاند که توضیحات ایشون و البته جواب خودم رو برای بهتر دیدهشدن در یک مطلب جداگانه (همینی که دارید میخونید) منتشر میکنم.
موارد داخل گیومه، جواب آقای دکتر و توضیحات بعدش، جوابهای من هستند:
«آقای حمید رضا حسینی:
اگرچه بنده شما در حد چند دقیقه بیشتر ندیده ام و به دلیل همین ویزیت وبلاگتان را دیده ام قلم شیوایی دارید تبریک می گویم به نظر نمیرسد اهل قلم اگرچه اهل کل هستند که اهل شکایت و دادگاه باشند»
ممنون از لطف شما. امیدوارم هیچوقت کار هیچ اهل قلمی به شکایت و دادگاه نکشه. هر چند که من خودم رو اصلاً اهل قلم نمیدونم.
«چند مورد را باید برای شما و خوانندگان وبلاگتان توضیح بدهم خوشحال خواهم شد که در معرض دید همگان قرار دهید:
۱- زمان حضور شما در دفتر اورانس ساعت ۱:۲۰ روز ۱۶ شهریورماه سال جاری ذکر شده که درست مصادف با اتمام احیا بیماری بود که توسط اورانس ۱۱۵ به بیمارستان آورده شد و قبلا فوت گردیده بود ولی احیا شروع شد ولی نتیجه نداد.این جسد از کنار خیابان ایرانشهر به بیمارستان آورده شد که خا نواده وی اطلاع نداشتند و با آمدن آنان وضع اسف باری ایجاد شده بود .بحث بیمار زنان و زایمان هم که ا شاره شد. در کل روز بسیار شلوغی بود»
کاش این مورد بیمار فوتشده رو در همون کامنت قبلیتون گفته بودید تا باعث برداشت اشتباه من و خوانندگان احتمالی اون مطلب نمیشد. قطعاً شرایط هر انسانی در وضعیتی که توصیف کردید، برای دیگران بهطور کامل قابل درک نیست. امیدوارم در حیطهی کاری شما، پیش اومدن مشابه این شرایط به حداقل برسه. البته تاریخ حضور من در اورژانس ۱۴ شهریور بود.
«۲- نسخه ای که در دست شماست دوباره به طور صحیح نوشته شده است .چرا تصویر آنرا در کنار این نسخه قرار نداده اید؟»
حرف شما درسته. نسخهی اصلاحشده رو هم از شما گرفتم. اما دلیل اینکه اینجا نگذاشتم این بود که مورد خاصی توی اون وجود نداشت و یه نسخهی معمولی بود مثل بقیهی نسخههای پزشکی. اما خب چون به مطلبی که نوشتم مربوط میشد، حرف شما درسته و بهتر بود که من حداقل در مورد اون نسخه هم جملهای مینوشتم.
«۳- طبق تبصره ماده قانونی ۳۳۶ قانون مجازات اسلامی این اشتباه در صورت ارایه مدارک محکمه پسند و رای دادگاه از نوع قصور در عدم رعایت نظامات دولتی میتواند باشد ولی قصور نیست چون طبق همین قانون برای قصور علاوه بر غیر عمدی بودن ترتب نتیجه بر فعل لازم است یعنی شما باید دچار مشکل پزشکی و صدمه مالی و یا جانی شده باشید که بنا به معاینه مجدد و اظهار خود شما اینگونه نبوده.»
این هم درسته. خوشبختانه برای من مشکلی پیش نیومد. ولی فکر میکنم در صورت شکایت یه بیمار، این مورد حداقل در پروندهی حرفهای اون پزشک ثبت خواهد شد.
«۴- شما بر اساس قانون مطبوعات حق انتشار عامدانه این نسخه را در اینترنت ندارید و در این خصوص دو نکته مطرح است: الف) به فرض اثبا ت اشتباه در دادگاه صالحه و صدور حکم تنها به رای همان دادگاه انتشار عمومی حکم و سایر مدارک قابل انجام است نه سلیقه شخصی شما ب)با توجه به اینکه شما سرنسخه بیمارستان را به طور واضح در معرض دید گذاشته و نام بیمارستان را برده اید پرونده شا کی حقوقی سومی هم دارد که بیمارستان است که با توجه به موثعیت شغل اینجانب قابل پی گیری است»
من قانون مطبوعات رو مرور کردم. موردی که شما گفتید توش ندیدم. ضمن اینکه من نه اتهامی به شما وارد کردهام و نه ادعا کردهام که شما جرمی مرتکب شدهاید. فقط از کمدقتی و عدمتوجه کافی شما گفتهام. پس مورد الف فکر نمیکنم خیلی مصداقی در این مورد داشته باشه. در مورد نکتهی ب، هم فکر میکنم بیمارستان زمانی میتونه شکایت کنه که من اتهامی رو متوجه بیمارستان کرده باشم. در حالیکه همونطور که گفتم من حتی به شما هم اتهامی وارد نکردهام، چه برسه به بیمارستان.
«۵- شما بدون اطلاع بنده و بدون اینکه امکان دفاع را فراهم آورید این موضوع را در معرض دید عامه قرار داده اید و خود قضاوت نموده اید .بنده بطور اتفاقی از این موضوع اطلاع یافته ام.سوال من این است شما که در تمام نوشته خود از وجدان قسم و….رعایت شئونات اجتماعی سخن می گویید چگونه به خود اجازه داده اید این کار بکنید؟این موضوع به فرض اثبات به این میماند که شما دزدی را که کیف شما را زده است مجروح مضروب یا مقتول نمایید که از جانی قانون تحت پی گیری قرار می گیرید چون شما ملجا قضاوت و اجرای قانون نیستید»
من این مطلب رو اینجا نوشتم که توصیهای باشه برای خوانندگان معدود وبلاگم که از این به بعد به نسخههای پزشک بیشتر دقت کنند و هم شاید پزشکانی باشند که این مطلب رو بهطور اتفاقی ببینند و در آینده بیشتر دقت کنند. تعداد خوانندههای این وبلاگ احتمالاً به اندازهی انگشتان دو دست هم نخواهد رسید که همونا هم اکثراً از دوستان نزدیک من هستند.
از اینکه بدون در نظر گرفتن شرایط پیشاومده برای شما در اون لحظات، در این مورد قضاوتی داشتهام عذرخواهی میکنم.
«در پایان:
چون من هم گاهی دست به قلم میبرم و به نظم و نثر لطمه وارد می کنم ! و بیشتر به طبابت مشغولم چندان اهل شکایت و مطایبه نیستم. از شما هم آدرس و تلفنی ثبت نشده بود که با هم صحبت کنیم .من در بیمارستان هر روز صبح هستم .یا تشریف بیاورید شما را ببینم و یا امکان تماس را فراهم کنید. جای حل این مشکلات وبلاگ نیست و آبروی افراد هم چون جان بیماران مهم است. شاید با توجه به طبعتان دوستان ادبی خوبی شدیم . از دوستانتان هم می خواهم که یکه به قاضی نروند و هرچیز را با دقت پی گیری کنند اصولا قضاوت کا رما نیست. از شما دوستانه خواهش می کنم که پست مورد اشاره را حذف نمایید بدیهی است در مکالمه حضوری نکاتی در مورد روال درمان قابل طرح است که چون مربوط به شماست به خودتان خواهم گفت. تصور من بر این بود وبلاگتان را دیر به دیر به روز می کنید و گرنه این نوشته را همان اول گذاشتم.»
اتفاقاً من هم اهل شکایت و درگیر شدن یا ایجاد مشکل برای کسی نیستم. یک مقدار از کامنت قبلی شما عصبانی شده بودم. تصمیم هم گرفتم که فرصت بشه حضوری بیام خدمتتون و اگه لازم باشه، حضوری هم بابت این قضاوتم، بدون در نظر گرفتن شرایط اون لحظهی شما، از شما عذرخواهی بکنم. ضمن اینکه بعد از انتشار این مطلب، مطلب مورد نظر رو هم حتماً حذف میکنم که بیشتر از این مایهی آزردگی شما نشم.
«اگر دوستانی هستند که موضوع را پی گیری می کنند من از ایشان به دلیل اطاله مطلب عذر خواهی می کنم
در پناه حق دکتر سید رضا قهستانی شماره نظام پزشکی ۵۷۰۹۱»
من هم اول از همون تعداد انگشتشماری که اینجا رو میخونن، بهخاطر این دو سه مطلب طولانی اخیر عذرخواهی میکنم. ضمن اینکه از آقای دکتر سید رضا قهستانی هم بابت آزردگی خاطر پیش اومده عذر میخوام. امیدوارم دیگه شرایطی پیش نیاد که اشتباهی رخ بده، شاید اشتباه ناخواستهی بعدی تبعات خیلی خیلی بدی داشته باشه که البته بازم امیدوارم دیگه پیش نیاد.