بایگانی ماهیانه: جولای 2006

شهرستانی

آقا امروز من شهرستانی شدم!

یاسر افتخاری از بچه های ۸۳ای برگشته میگه حمید این سه شنبه هستی دانشگاه من کتاب معماریتو بیارم برات؟ گفتم: سه شنبه نه، ولی عجله ای هم نیست، بعداً میگیرم ازت خوب. گفت: آخه شهرستانی هستی، میخوای بری، دیر میشه!!!

کسی بهش برنخوره حالا سر این مطلبا! باز دوباره توهین تلقی بشه، این بار کل ایران معترض بشن، همه جا رو به خون بکشن!!! تهرانی ها اصیل که نیستن، اصیلهاشونم هیچ گلی به سر کسی نزدن که شهرستانی ها بزنن

یک جهان، یک جام

برنامه ای که هر شب داره پخش میشه از شبکه ی سه به مناسبت جام جهانی!

دیشب برنامه شون ویژه ی بررسی وضعیت و عملکرد تیم ملی توی جام هجدهم بود! طبق معمول همه ی کاسه و کوزه ها سر کسی یا کسانی خرد میشد که یا مثل برانکو یک هفته بعد از برگشتن تیم از آلمان میره دنبال کارش و دیگه جوابی قرار نیست پس بده، یا مثل دایی اینقدر پر رو هستند که بیان و توجیه کنند و از عملکردشون دفاع کنند. اما کسی نیومد مستقیماً اسم از شخص دادکان ببره و بگه که دادکان وقتی اومد ایران باید بیاد و جواب ملت رو شخصاً بده، کاری که هیچوقت توی این مملکت انجام نشده و نمیشه و نخواهد شد، خصوصاً در حال حاضر …

نمیدونم چرا همیشه این حرفها و تحلیل ها بعد از اینکه یه گند بزرگ زده شد، انجام میشه. زلزله، بم رو مدفون میکنه، یهو یادمون میفته که باید مقاوم سازی ساختمون ها رو شروع کنیم، یک ماه توی بوق و کرنا میکنیم و همه جا رو پر میکنیم و چندین و چند دستورالعمل و آیین نامه ی ضربتی و بدون کار کارشناسی تنظیم میکنیم و مثلاً به همه جا ابلاغ میکنیم و هیچکدوم هم اجرا نمیشه و وقتی دوباره یه جای دیگه بر اثر زلزله تخریب شد، دوباره روز از نو و روزی از نو … یا وقتی هواپیما سقوط میکنه، همه ی کاسه کوزه ها رو سر خلبان شهید بیچاره خراب میکنیم و همه چیز به خوبی و خوشی برای مسببین اصلی حادثه تموم میشه … این بار هم میان و کلی حرف میزنند و کلی انتقاد میکنند و پای دایی و همه و همه رو وسط میکشند و شلوغ میکنند تا جو نارضایتی مردم رو بشکنند، از ترس اینکه مبادا این نارضایتی و شلوغی احتمالی ناشی از اون، بهونه ای بشه برای ابراز سایر نارضایتی های مردم از وضعیت فعلی مملکت و جامعه، مثل قضیه ی ترکها و کردها و اعراب و بقیه، اونم چند روز مونده به ۱۸ تیر و …
اتفاق جالبی که توی برنامه ی دیشب افتاد این بود که آخر برنامه، اردشیر لارودی – از مربیای قدیمی و بازیکن ساز تیم راه آهن – توی حرفهای آخرش به صورت ضمنی انتقادی رو از نماینده های مجلس کرد و گفت: آقایون نماینده ها که معترض هستند به این مسئله، رفتن ببینن توی منطقه ی خودشون برای خدمت به فوتبال چه کارهایی انجام شده؟ همونطور که دنبال ساخت مسجد و فلان و فلان میرند، برند دنبال ساخت زمین فوتبال و … به محض اینکه کلمه ی مسجد از دهن لارودی در اومد، یه لحظه صدای جاودانی اومد که خواست حرف لارودی رو قطع کنه، اما اینکارو نکرد، لارودی اومد یه کم دیگه ادامه بده، جاودانی سریع گفت که این صحبتها خیلی جای بحث داره و باید سر فرصت بحث کنیم روشون و خداحافظی کرد … اینم نتیجه ی انتقاد از نمایندگانی که پای حکم نمایندگیشون رو یه شخصی به نام امام زمان امضا کرده که من هر چی فکر کردم، با اون امام زمانی که میشناختم هیچ سنخیتی نداشت …

در ضمن، توضیح وبلاگم هم آپدیت شد …

اسم خفن

بابک می گفت یه خواننده اومده اسمش امیر شهریاره! من فکر کردم اسمش امیره و فامیلیش شهریار، ولی اسم یارو اون بود!

می گفت من هی می گفتم محمد مهدی فلان و بیسار، فکر می کردم اینم از اون اسماس که وجود نداره!

گفتم اسم پسر خرسندی، محمد پویان! بود … اینو نگفتم ولی اسم پسر فرامرز قریبیان هم محمد سام هست …

بابک چیز باحالی گفت! گفت چند وقت دیگه توی ورودی های جدید دانشکده می بینی یکی اومد به اسم اسدالله خاکپور فلان … اسم یارو اسدالله خاکپور! خدا میشه، میشه بت ملت!

من اسم بچمو میذارم اسدالله، فامیلیم رو هم عوض میکنم میذارم خاکپور که بچم توی تاریخ این مرز و بوم موندگار بشه …