از اولین روزهایی که احمدی نژاد با حمایت گروه های قدرتمند محافظه کار ایران وارد ساختمان ریاست جمهوری شد، حرکت هایی مبنی بر کنار گذاشتن گروه پر قدرتی چون «هیئت مؤتلفه» [که در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری نهم، از مهم ترین و تأثیرگذارترین گروه های حامی احمدی نژاد بود] از هیئت دولت،توسط دولت و نزدیکان آن صورت گرفت
به جز منوچهر متکی [وزیر امور خارجه و از نزدیکان مؤتلفه که در انتخابات ریاست جمهوری نهم، رئیس ستاد انتخاباتی علی لاریجانی بود و گفته میشود این روزها رابطه ی چندان مناسبی بین او و احمدی نژاد وجود ندارد]، محسنی اژه ای [از روحانیون قدیمی، با نفوذ و با سابقه ی دستگاه قضایی] و پورمحمدی [وزیر کشور و از دیگر روحانیون با نفوذ]، تقریباً فرد دیگری که به گروه های پرقدرت و با سابقه ی محافظه کاران نزدیکی داشته باشد، در این دولت به چشم نمی خورد و این مسئله، نمایانگر نرسیدن گروه های محافظه کار به بیشتر خواسته هایشان در دولت نهم می باشد. به واقع می شود گفت، احمدی نژاد و نزدیکانش، با انتخاب مدیرانی جدید و تندرو، اکثر گروه های حامی خود در انتخابات را دور زدند و دولتی را تشکیل دادند که به سرعت به تک روی در اداره ی کشور پرداخت. چندی پیش نیز، احمدی نژاد در گفتگوی ویژه ی خبری شبکه ی دوم سیما، از عدم حمایت احزاب و گروه ها از خود در انتخابات سخن گفت!
تک روی های احمدی نژاد و دولتش، در بخشهای مختلف ادامه داشت: پیش بردن سیستم اقتصادی کشور به سوی شعارهای تند پوپولیستی و بدون برنامه ریزی و هماهنگی با گروه های با نفوذ در بازار و اصناف، همچون مؤتلفه؛ عدم نظارت و برنامه ریزی صحیح در زمینه ی اقتصاد و پیش برد جامعه به سوی تورم غیرقابل کنترل [که علی رغم شعارهای دولت مبنی بر نبود گرانی و تلاش دولت برای مهار تورم، مردم روز به روز این مسئله را بیشتر از قبل در زندگی خود احساس می کنند]؛ انجام حرکتها و دادن شعارهای نسنجیده در زمینه هایی چون هولوکاست که منجر به تضعیف سیاست خارجی و انزوای بیش از پیش ایران در جامعه ی جهانی گردید؛ عدم توجه به هشدارهای کارشناسان برای مثال در زمینه ی تغییر ندادن ساعت در ابتدای سال ۱۳۸۵ و حتّی دور زدن مجلس در این تصمیم؛ پافشاری بی دلیل بر شعارهایی بی اساس در قبال انرژی هسته ای بدون توجه به هشدارهای مقامات سابق مذاکره کننده و حتّی محکوم کردن آنان به تبانی و خیانت به کشور و اخیراً عدم مشورت با مجلس در زمینه ی بودجه ی سال ۱۳۸۶ کل کشور، نمونه های کوچکی از تک روی های و تندروی های احمدی نژاد و دولت مهرورزش بود.
در همان زمانی که دولت نهم، با سیاستهای پوپولیستی و تندروانه مشغول اداره ی کشور [بخوانید به قهقرا بردن کشور!] بود، نشانه هایی از نگرانی های مسئولین رده بالای نظام در قبال اتفاقات رخ داده در دولت به چشم می خورد که بیشترین این نشانه ها، در تصمیمات و احکام آیت الله خامنه ای، بعنوان رهبر جمهوری اسلامی به نظر میرسید. تفویض قدرت بیشتر به مجمع تشخیص مصلحت نظام [و در واقع هاشمی] توسط رهبری در راستای نظارت بیشتر بر دولت و فعالیت های آن، تشکیل شورای راهبردی روابط خارجی متشکل از کمال خرازی [وزیر امور خارجه ی دولت سید محمد خاتمی]، علی اکبر ولایتی [وزیر امور خارجه از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۶ و مشاور امور بین الملل رهبر]، علی شمخانی [وزیر دفاع دولت خاتمی]، شریعتمداری [وزیر بازرگانی دولت خاتمی] و طارمی، توسط آیت الله خامنه ای، با پیام معنا دار « لازم است برای کمک به تصمیمگیریهای کلان و جستوجو از افقهای نو در روابط خارجی جمهوری اسلامی و بهرهمندی از نظرات نخبگان در این عرصه، شورای راهبردی روابط خارجی تشکیل گردد» و دخالت مستقیم رهبر با حکم حکومتی در مسئله مربوط به اصل ۴۴ قانون اساسی و سهام عدالت، مهم ترین این نشانه ها بود.
این روزها با ادامه ی ماجراجویی های احمدی نژاد و دولت مهرورزی، خصوصاً در مسئله ی انرژی هسته ای و ایجاد چالشی مهم فراروی کشور، شاهد آن هستیم که احمدی نژاد کم کم از سیاست خارجی کشور کنار گذاشته می شود: لاریجانی به اجلاس امنیتی مونیخ می رود و با طرفهای اروپایی به توافقاتی دست می یابد؛ دکتر ولایتی برای مذاکره با روسیه راهی این کشور می شود [+]؛ همچنین در مصاحبه با سه روزنامه مهم «لیبراسیون» از فرانسه، «ریپوبلیکا» از ایتالیا و «لو تامپ» سوئیس، از پذیرش نسل کشی یهودیان به عنوان واقعیت تاریخی صحبت می کند[+]؛ از لزوم شکستن تابوی تعلیق غنی سازی سخن می گوید و …
همچنین شاهد هستیم که هاشمی رفسنجانی، روزهای پرکاری را می گذراند: به دیدار مراجع و روحانیون برجسته و با نفوذ در قم می رود؛ در جلسات متعدد با بزرگان کشور و سران کشورهای دیگر دیدار و گفتگو می کند؛ با قرضاوی [از روحانیون اهل تسنن بانفوذ در بین اعراب و امام جمعه دوحه] در شبکه ی الجزیره ی قطر بصورت زنده مناظره میکند [+] و …
در یک کلام احمدی نژاد که همه را دور زد، تک روی کرد، تندروی کرد، حالا مجبور به پس روی شده است و صاحبان نفوذ در کشور، مشغول دور زدن احمدی نژاد هستند. اینها نشانه های خوبی هستند از اینکه هنوز خیلی ها نگران هستند، حال می خواهد نگرانی از بقای نظام باشد یا نگرانی نسبت به وضعیت کشور که اولی بیشتر به چشم می خورد.
بهرحال این وضعیت را می توان به فال نیک گرفت. هرچند که شخصاً امیدوارم که دیر نشده باشد و بیش از این مجبور نباشیم تاوان سنگین سیاستهای نسنجیده ی احمدی نژاد و دولت نهم را بپردازیم.