۱- مثل اینکه بعضی شناختهایی که انجام نشده بود، قراره کم کم انجام بشه! البته عجله موقوف!
۲- خیلی جالبه! با تغییر مدیریت دانشکده، همه چیز با سرعت بنز(به قول وحید) داره به خوبی و خوشی پیش میره! هنوز از ۶ سال مدیریت سابق در عجبم …
۳- رفتیم فینال جام رمضان! ۱۲ گل زده و ۸ گل خورده در ۳ بازی!!!
۴- شدیداً دارم زرد می نویسم! خودم هم خوب میدونم. اما شرمنده! به نظر میرسه اینجا فقط برای زرد نوشتن آفریده شده. چون من جون و زندگیم رو بیشتر از نظراتم دوست دارم.
۵- این ماه رمضون یه نموره سخت داره میگذره. خیلی از اتفاقات دور و برم توی ماه رمضون شاکیم. یه سری از چیزهایی که بشدت ازش شاکی بودم و هنوز هم هستم رو سمانه خانم ( همسر علی آقای ابراهیم زاده ) اینجا به بهترین شکل نوشته …
۶- دست هر کسی (کسانی) که افطاری دیشب رو برگزار کرد(ند) درد نکنه. دستشون هم بابت تولد و کادو و اینا درد نکنه. وقت نشد روز تولدم مطلب بنویسم. اما حتماً می نویسم و میذارمش اینجا …
راستا در مورد شناختها هم تبریک میگم :دی
بازم تولدت رو تبریک میگم حمید جون . در مورد زرد نوشتن هم ، به نظر من بهتر از ننوشتنه (حداقل برای کوتاه مدت)
چیه دوست داری مثل من باشی که کلی وقته ننوشتم