نوح جدید ایستاده بر در کشتی
کشتی او پر ز موش و مار صحاری
لیک دران نیست جای، بهر کبوتر
لیک دران نیست جای، بهر قناری
نوح جدید ایستاده بر در کشتی
گوید: «آنک عذاب کفر و تباهی!
هر که نباشد درون کشتی من، نیست
ایمن ازان موج خیز خشم الهی»
نوح نو آیین ستاده بر در کشتی
خیره در ابری که نیست، بر همه آفاق.
گوید: «وایا به روزگار شمایان
چون ببرد آذرخش دست به چخماق!»
میغ عذاب آمده ست و کشتی پربار
تندی تندر گسسته کار ز هنجار
طوفان، طوفان راستین دمنده
کشتی او، کاغذی میانه ی رگبار!
شفیعی کدکنی – ۱۳۵۳
🙂
دنیا داره نوح نژادی میشه..!