سگها و گرگها

آواز سگها:

– «زمین سرد است و برف آلوده و تر

هوا تاریک و توفان خشمناک است

کِشَد – مانند گرگان – باد، زوزه

ولی ما نیکبختان را چه باک است؟»

– «کنار مطبخ ارباب، آنجا

بر آن خاک ارّه های ِ نرم خفتن

چه لذتبخش و مطبوع است؛ و آنگاه

عزیزم گفتن و جانم شنفتن»

– «و ز آن ته مانده های سفره خوردن»

– «وگر آن هم نباشد، استخوانی»

– «چه عمر راحتی، دنیای ِ خوبی

چه ارباب عزیز و مهربانی»

– «ولی شلّاق! … این دیگر بلایی ست …»

– «بلی امّا تحمّل کرد باید؛

درست است اینکه الحق دردناک است

ولی ارباب آخر رحمش آید

گذارد، چون فروکش کرد خشمش

که سر بر کفش و بر پایش گذاریم

شمارد زخمهامان را و ما این –

محبت را غنیمت می شماریم»

آواز گرگها:

– «زمین سرد است و برف آلوده و تر

هوا تاریک و طوفان خشمگین است

کِشَد – مانند سگها – باد، زوزه

زمین و آسمان با ما به کین است»

– «شب و کولاکِ رعب انگیز و وحشی

شب و صحرای ِ وحشتناک و سرما

بلای نیستی، سرمای پرسوز

حکومت میکند بر دشت و بر ما»

– «نه ما را گوشه ی گرم ِ کُنامی

شکاف کوهساری سرپناهی»

– «نه حتّی جنگلی کوچک، که بتوان

در آن آسود، بی تشویش، گاهی»

– «دو دشمن در کمین ماست؛ دایم

دو دشمن می دهد ما را شکنجه

برون، سرما؛ درون، این آتش جوع

که بر ارکان ما افکنده پنجه»

– «و … اینک … سومین دشمن … که ناگاه

برون جست از کمین و حمله ور گشت

سلاح آتشین … بی رحم … بی رحم

… نه پای رفتن و نی جای برگشت …»

– «بنوش ای برف! گلگون شو، بر افروز

که این خون، خون ِ ما بی خانمان هاست

که این خون، خون ِ گرگان گرسنه ست

که این خون، خون ِ فرزندان صحراست»

– «درین سرما، گرسنه، زخم خورده

دویم آسیمه سر بر برف، چون باد

ولیکن عزّت آزادگی را

نگهبانیم، آزادیم، آزاد»

مهدی اخوان ثالث – تهران – آذرماه ۱۳۳۰

2 دیدگاه در “سگها و گرگها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.