یکی از مهم ترین چالش های جنبش دانشجویی و دولت نهم

قبل از شروع مطلبم این نکته را ذکر کنم که اگر مثلاً در جایی از مطلب زیر، اینطور نوشته ام که فلان چیز نبود یا دیده نمی شد، منظور این است که از دید شخص من فلان چیز دیده نمی شد. اگر دوستان دیگر خلاف گفته های مرا در مورد فلان چیز دیده اند، لطفاً حتماً در قسمت نظرات ذکر کنند. شاید دلیلی بشود بر اینکه دوباره به عقب برگردم و چهار سال گذشته را مجدداً دوره کنم!

و اما مطلب:

من به عنوان دانشجویی که چهار سال اخیر عمرش را در یکی از سیاسی ترین [ و شاید یکی از رادیکال ترین ] دانشگاه های کشور [ پلی تکنیک تهران ] سپری کرده و پایان دوره ی دوم ریاست جمهوری خاتمی و فضای ملتهب حاکم بر دانشگاه در آن زمان و دو سال از ریاست احمدی نژاد بر دولت [ البته تاکنون! و صد البته اگر تلاشهایم برای سال آینده نتیجه بخش باشد، شاید حداقل تا آخر دوره ی اول این ریاست ] و فضای بسته و خفقان شدید در دانشگاه را دیده ام و درک کرده ام، این روزها نسبت به سمت و سویی که جنبش دانشجویی به سمت آن سوق داده می شود [ یا شاید جنبش دانشجویی را به سمت آن سوق می دهند ] حس چندان خوبی ندارم!

در سالهای پایانی دوره ی دوم خاتمی، وقتی می شنیدم که دانشجویی را به جرم نزدیکی به جریانات و تفکرات چپ محکوم کرده اند و در نشریات آن طرفی دانشگاه! و مطبوعات و سایتهای مختلف، انواع و اقسام اتهامات و افتراها به آنها زده می شود متعجب می شدم! متعجب می شدم از اینکه چطور چنین جریانی در دانشگاه ها وجود دارد و ما هنوز نمودهای آن را به وفور نمی بینیم. اگر اسمی از چپ ها می آمد، ناخودآگاه یاد عکسهایی که از تجمعات دانشگاه تهران می دیدم، می افتادم. حداقل در دانشگاه خودمان، بجز افرادی که «من» می شناختم و از انگشتان یک دست فراتر نمی رفتند [ که شاخص ترین آنها، عابد توانچه بود ]، اثر خاصی از فعالیت علنی بچه های چپ دیده نمی شد [ حداقل شخص من این مسئله را نمی دیدم ]!

پس از گذشت حدود یک سال از افتادن دولت بدست احمدی نژاد و تندروهای هم پیمان وی، کم کم فعالیت بچه های چپ دانشگاه ها علنی تر و علنی تر شد. بر خلاف فضای بسته ی دانشگاه در قبال روشنفکران مذهبی [ و برخی از انجمنی های به نسبت مذهبی ]، فضا برای چپ ها بازتر و بازتر شد، به گونه ای که در حال حاضر در دانشگاه ها [ یا حداقل در یکی دو ماه اخیر در دانشگاه ما ]، نشریاتی با مضامین و مطالبی که چپ روی در آنها مشهود است، در سطح دانشگاه پخش می شوند یا در اکثریت قریب به اتفاق تجمع های دانشجویی، حرکت های علنی سازماندهی شده ی بچه های چپ کاملاً مشهود بود. این مسئله را می شد از عکسهایی که از تجمعات دانشجویی در سایتها قرار می دادند، به خوبی متوجه شد.

یکی از مهم ترین تجمعاتی که در سال ۱۳۸۵ توسط دانشجویان برگزار شد [ و من از بچه هایی که در تجمع حاضر بودند شنیدم و عکسهایش را دیدم ]، تجمع ۱۵ آذر در دانشگاه تهران بود. در این تجمع، بچه های چپ، با پلاکاردهای یک دست قرمزشان و با حرکتهایی هماهنگ، جو تجمع را در بیشتر دقایق در دست داشتند و حتی برخوردهای تند آنها با دیگر دانشجویان، باعث تشنج و درگیری بین آنها و سایر دانشجویان هم شد.

تجمع بعدی که در روز ۱۸ آذر ۱۳۸۵ در پلی تکنیک و در اعتراض به ایجاد فضای بسته در دانشگاه ها، دانشجویان ستاره دار و احتمال حضور احمدی نژاد در پلی تکنیک برگزار شد [ و این بار خودم از نزدیک شاهد تجمع بودم ]، یکی دیگر از روزهایی بود که حضور پر تعداد بچه های متمایل به چپ و فعالیت علنی آنها [ باز هم از روی شعارها و پلاکاردهایشان مثل نان صلح آزادی ] به خوبی مشهود بود.

البته تجمعات دیگری که به مناسبت روز جهانی زن در دانشگاه های تهران و صنعتی شریف برگزار شد هم نمود دیگری از حضور پرشمار و علنی بچه های چپ دانشگاه ها در حرکتهای دانشجویی بود.

پس از بیان گوشه هایی از حرکتهای علنی دانشجویان چپ دانشگاه های کشور، نکاتی را هم در مورد دولت احمدی نژاد ذکر می کنم تا با توجه به آن، به جمع بندی و نتیجه گیری مورد نظرم از این بحث برسم.

به عقیده ی من، در طی مدت حدوداً دو ساله ی ریاست محمود احمدی نژاد بر دولت جمهوری اسلامی ایران، وی فقط و فقط به یکی از شعارهای پس از انتخاباتش عمل کرده است: « بازگرداندن کشور به دوران انقلاب ۵۷ »! با کمی پیگیری و مشاهده ی اتفاقات و حرکتهای دولت، می توان به این امر واقف شد که دولت نهم، حقیقتاً کشور را به سالهای اولیه ی پس از انقلاب ۱۳۵۷ [ و حتی به شرایطی بدتر از آن ] بازگردانده است:

– وضعیت وخیم و بهم ریختگی شدید اقتصاد
– روابط نامناسب خارجی و انزوای جهانی و پیشبرد کشور به سوی جنگی احتمالی
– حاکم کردن فضای فوق العاده بسته بر دانشگاه ها با انحلال انجمن های اسلامی، فشار بر شوراهای صنفی، تحدید و تعطیلی نشریات، اخراج دانشجویان و احضار آنها به کمیته ی انضباطی و در کل بالا بردن هزینه ی فعالیت های دانشجویی
– اخراج [ بخوانید بازنشسته کردن ] اساتید دگراندیش دانشگاه ها

و … همه و همه نشان از بازگشت مجدد به دوره ای سخت و پرهزینه برای مردم ایران دارد.

در این میان، نحوه ی برخورد با دانشگاهیان [ اعم از استاد و دانشجو ]، خاطره ی انقلاب فرهنگی و تصفیه ی دانشگاه ها از دگراندیشان را در اذهان زنده می کند.

شاید با توجه به بند بالا، هدفم از این بحث مشخص تر شده باشد.

از فضا دادن به گروه های چپ در دانشگاه ها [ آنهم در دوره ای که حتی مذهبی های دگراندیش دانشگاه ها را هم برنمی تابند ]، بوی خوبی به مشام نمی رسد. واضح تر اینکه، بعید نیست دولت نهم سعی دارد با دادن فضا به چپ های دانشگاه و پررنگ تر شدن نقش آنها در جنبش دانشجویی، پس از مدتی، به بهانه ی واهی استیلای گروه های مارکسیست و کمونیست بر دانشگاه، به حرکتی مشابه با انقلاب فرهنگی دست بزند و شعار خود را مبنی بر بازگرداندن کشور به سالهای اولیه ی پس از انقلاب ۵۷ تکمیل تر نماید.

خوش ندارم از نوشته ام اینطور برداشت شود که حرکت چپ ها در دانشگاه را در ارتباط با دولت نهم می دانم و انگ خیانت به چپ ها می زنم. چه آنکه چپ هایی که با واسطه می شناسم، همگی بچه های آزاد اندیش، آزادیخواه، عدالت جو و وارسته ای هستند. فقط و فقط نگرانم از اینکه روزی برسد که چپ ها در دام گسترده ای که دولت نهم برای آنها تدارک دیده گرفتار شوند و مورد مهرورزی دولت قرار گیرند و انقلاب فرهنگی دیگری [ با گستردگی خیلی بیشتر از مورد قبلی ] در دانشگاه ها به راه افتد و ته مانده های جنبش دانشجویی زیر ضربات سنگین جزم اندیشان به تاریخ بپیوندند! امیدوارم آن روز نرسد …

—————————————————-

پ.ن.

باورم نمیشه، شادی صدر و محبوبه عباسقلی زاده آزاد شدند! [+] و [+]. به قول یارو گفتنی: ایول، ایول! داش مجید رو ایول! البته ربطی نداشت

به امید آزادی معلمان، کارگران و دانشجویان دربند

3 دیدگاه در “یکی از مهم ترین چالش های جنبش دانشجویی و دولت نهم

  1. امیدوارم شما هم سال خوبی داشته باشین. سالی که شروع و سکوی پرتاب برای خیلی چیزهای خوب باشه. سالی که وقتی بعدا بهش نگاه می کنید، پر از اتفاق های خوب و سرشار از حس موفقیت باشه. سالی پر از عشق و دوستی و صلح و صفا، به رنگ زندگی، به طعم عشق. موفق باشید

  2. ۱- زیاد از طرح جدید وبلاگت خوشم نمیاد!
    ۲- عباسقلی زاده و صدر با قرار وثیقه های ۲۵۰ و ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد شده اند.

    حمید:
    ۱- اگه دلیلش رو هم بگی، شاید مشکل رو برطرف کنم و تکمیل تر بشه این قالب
    ۲- مهم اینه که هر طوری بود آزاد شدند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.