اخراجی ها، ده نمکی، تغییر؟

روز چهارشنبه سوری، برای فرار از آن همه سر و صدا، با چند تا از دوستان رفتیم و فیلم اخراجی ها را دیدیم. شخصاً تصمیم به دیدن فیلم را زمانی گرفتم که دیدم ده نمکی در اختتامیه ی جشنواره گرد و خاک کرده و فیلش یاد کوی دانشگاه! پیش خودم گفتم « شاید ده نمکی هم عوض شده، مثل مخملباف ». البته ناگفته نماند که شانتاژ خبری و هوچیگری خود ده نمکی در وبلاگش، یکی از مواردی بود که من را برای دیدن فیلم و سنجش عوض شدن یا نشدن ده نمکی مصمم تر کرد.

درباره ی اشکالات این فیلم، حرف زیاد است. فقط من چند مورد آنها را که به ذهنم می رسد می نویسم:

۱٫ اولین مورد، در تیتراژ فیلم بود که بیان می کرد که تمامی شخصیت های فیلم واقعی هستند. آخر کجا چنین افرادی را به جبهه راه می دادند؟ آنطور که من شنیده ام [و فکر هم نمی کنم اشتباه باشد]، از داوطلبان آزمونی شبیه گزینش می گرفتند تا صلاحیتشان برای کشته شدن سنجیده شود! پس حضور شخصیت هایی که ارژنگ امیرفضلی و امین حیایی بازی می کردند، در میدان نبرد منتفی بود. سوال من اینجاست که اگر شخص دیگری غیر از ده نمکی، چنین شخصیت هایی را برای بچه های جنگ تصویر می کرد، کارش به دادگاه و توبیخ و زندان نمی کشید؟

۲٫ ضعف شدید فیلمنامه نویسی و کارگردانی [برخلاف گفته ی خود ده نمکی که از فیلمنامه ی قوی گفته] در این فیلم توی ذوق می زد. آقای ده نمکی می خواست همه چیز جنگ را در یک فیلم یک ساعت و نیمه نمایش دهد: روی نارنجک پریدن، از خودگذشتگی در هنگام حمله ی شیمیایی، وارد شدن تانک به بیمارستان در آخر فیلم و تبدیل شدن اخراجی ها به فیلم هندی در سکانس های آخر توجیه ناپذیر بود!

انفجار خمپاره پس از با صورت به زمین خوردن علی اوسیوند، دوست همراهم را شاکی کرد! گفت مگر آر پی جی، برای انفجار، یک برد خاصی را نباید طی کند؟

چطور می شود گروهی که در اکثر سکانس های فیلم، روی تانک نشسته اند و دیگر رزمندگان را با غضب نگاه می کنند، در آخر در عملیاتی که از گفته های فرمانده اینطور بر می آمد که عملیات مهمی است، استفاده شوند؟

مشکلات دیگری هم درباره ی ترکیب ناموزون و با عجله ی اتفاقات جنگی، همانجا موقع دیدن فیلم به ذهنم رسید که در حال حاضر فراموش کرده ام!

۳٫ ده نمکی در اختتامیه ی جشنواره پشت میکروفن گفته بود که اگر همین بازیگران در فیلم کارگردان های دیگر بازی می کردند، سیمرغ می گرفتند! واقعاً بازی معمولی اکبر عبدی، کامبیز دیرباز، ارژنگ امیرفضلی و امین حیایی و بقیه را با بازی کسانی که سیمرغ بازیگری گرفتند، می شود یکی کرد؟ اگر در کنار شلوغ بازی های ده نمکی، همان چند جمله و اتفاق طنز [در این وانفسای فیلمهای با درون مایه ی طنز و سرگرم کننده] هم نبود، شاید اصلاً نام اخراجی ها سر زبان ها نمی افتاد! البته شاید وجود امثال پیمان قاسم خانی، همین طنز را هم رقم زده باشد!

خلاصه که مشکلات فیلم کم نبود. من به عنوان یک تماشاگر عادی ، اینهمه مشکل در فیلم دیدم، چه برسد به منتقدان و فیلم شناسان! حرفم این نیست که اولین تجربه ی سینمایی یک کارگردان تازه کار، باید بدون ایراد باشد، حرفم این است که آقای ده نمکی، بجای خودشیفتگی و تعریف از فیلمش، بهتر است کلاهش را بالاتر بگذارد و منطقی باشد و مشکلات را ببیند!

با تمام این مشکلات، دیدن اخراجی ها را به دوستانی که دلشان برای چند دقیقه خنده لک زده بود، توصیه کردم. اما حالا از این توصیه ام پشیمانم. چرا؟ مصاحبه ی رادیو زمانه با ده نمکی را بخوانید [+]! ده نمکی هر کاری کند، همان ده نمکی است که دانشجو و استاد دانشگاه و کلاً مخالفش را کتک می زند! کوی دانشگاه را با نوچه هایش به خون می کشد! همه را دشمن خونی می بیند!

دیگران هم حرفهای زیادی دارند، البته از نوعی دیگر که من تجربه ی مستقیمش را نداشته ام، اما تجربه ی مشابهش را من و خیلی از دانشجویان داریم:

آقای ده نمکی، شما هم بخوانیدبر ساحل سلامت – سمیه توحیدلو

ده نمکی عوض نشده اما عوضی تر …؟جمهور – مهدی محسنی

3 دیدگاه در “اخراجی ها، ده نمکی، تغییر؟

  1. رفتارهایش در اختتامیه ی جشنواره ی فیلم فجر را که به خاطر می آورم که مثل یک بچه دبستانی بود که به شاگردهایی که استاد بهشان نمره ی بالاتری داده حسودی می کند.

    حمید: شاید نوع نگاه پرستویی در شب اختتامیه به او، بهترین جواب به اینهمه هوچی گری اش بود!

  2. حمیدرضا جان!
    از نظر سینمایی این فیلم حتی ارزش مورد نقد قرار گرفتن را هم ندارد. فیلمی است سراسر لودگی بدون بار فنی و داستانی.
    مقایسه ده نمکی با مخملباف به هیچ عنوان جایز نیست. مخملباف در زمانی در تفکر اقتدارگرا نقش آفرین بود که شور انقلابی و کاریزمای خمینی بسیاری را از جاده اندیشه های آزادی خواهانه، منطقی و ملی به دور کرده بود. هیاهوی خیابانی عقل از سر بسیاری برده بود. و بازگشت مخملباف زمانی بود که تا سالها بعد همین ده نمکی ها به سینما ها هجوم می آوردند و زن ها را در همین محیط فرهنگی مضروب می کردند. مخملباف زمانی که نون و گلدان را ساخت این آقایان با چوبه دار به همین دانشگاه پلی تکنیک آمدند و برای سخنرانی سروش غوغا ها کردند و و و
    و الان نیز تغییری در نوع فکر، دیدگاه و رفتار او دیده نمی شود هرچند با قرار گرفتن اصلاحطلبان در موقعیت مسئولیت بدون قدرت فضایی برای عوامفریبان فراهم شد که آن ها هم جولانی دهند و خود نقاد وضعیت اجتماعی موجود گردند و از فقر و فحشا گویند.
    ولی به نظر من آن چه که مهم است همکاری سینماگرانی است که مرحوم شریعتی آن ها را به مثابه شغلشان در ردیف قشر انتلکتویل جامعه قرار می داد و ما از آنان انتظار روشنفکری و داشتن دغدغه اجتماعی داریم. دریافتن این موضوع برایم خیلی سنگین است. هرچند می دانم که ساختار فاسد همه را فاسد می کند.
    راستی می بخشید من همیشه طولانی نظر می گذارم.
    نوروزتم پیروز
    ایرانمان آزاد آباد سرفراز

  3. سلام، یادته می خواستیم برای جناب اسلامی نامه جمع کنیم یکی اومد گفت اسلامی رو بیخیال برید سراغ مدیر سایت. فکر نمی کنم فکر کردن به امثال دهنمکی دردی رو دوا کنه حتی اگر تا آرنج دستشود به خون دانشجو آغشته باشه. تو عراق دارن طرحی رو تصویب می کنن که بعثی ها رو دوباره استخدام کنن. تاریخ بخشنده است. تو هم این جوجه موجه ها رو بیخیال شو

    حمید: خوب وقتی دو بار نفس اسلامی رو گرفتیم، اسلامی از سر راه تقریباً برداشته شد و دیگه مزاحمتی برامون ایجاد نکرد! بعد رفتیم سراغ نفر بعدی! نمیشه یهو رفت سراغ رئیس دانشکده، باید قبلاً جوجه موجه ها رو قلع و قمع کرد!

    در مورد طرح در عراق گفتی. تاریخ بخشنده نیست، چون مطمئناً افکار عمومی عراق اونها رو نبخشیده و فکر نمی کنم تا دو سه نسل دیگه هم بتونند بعثی ها رو به خاطر اینهمه عقب موندگی و جنایت ببخشند! اون قانون رو دست نشونده ها و کسانی که خودشون زمانی دستی در خون مردم عراق داشتند تصویب کردند، نه مردم و افکار عمومی!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.