دانشجو

۱- هیچ وقت روزی را که «میردامادی»، دبیر کل جبهه ی مشارکت و «شکوری راد»، از اعضای شورای مرکزی این حزب، در مورد دانشجویان پلی تکنیکی معترض به احمدی نژاد اظهار فضل کردند و به عقده گشایی در قبال فعالان جنبش دانشجویی پرداختند، یادم نمیرود. در همین راستا، در روزهایی که جنبش دانشجویی پلی تکنیک، با دستگیری فعالانش فشار زیادی را تحمل می کرد، شخصاً هیچ انتظاری از امثال مشارکت و مجاهدین انقلاب برای حمایت از دانشجویان مظلوم پلی تکنیک نداشتم!

اما وقتی روز ۱۸ تیر ۱۳۸۶، بچه های دفتر تحکیم، «مردانه و زنانه»، شرف و انسانیتشان را به همه اثبات کردند و حاضر شدند برای شکستن جوّ سکوت در قبال فشار به جنبش دانشجویی [و خصوصاً پلی تکنیک]، بی هیچ پشت و پناهی مقابل درب خیابان ولیعصر پلی تکنیک تحصن آرام کنند، این بار انتظار داشتم خیلی ها موضع گیری کنند. وقتی چند روز بعد، تیتر اول روزنامه ها را دیدم که «شاخه ی جوانان جبهه ی مشارکت»، برنامه ای را در اعتراض به دستگیری دانشجوها تدارک دیده، ته دلم خوشحال شدم. اما به محض اینکه عکسهایی از دانشجویان که پشت سر سخنرانان زده شده بود را دیدم، بغض کردم! عکس بچه های مظلوم پلی تکنیک در این برنامه ی اعتراضی وجود نداشت! خیلی دلم گرفت …

چند دقیقه پیش در سایت خبرنامه ی پلی تکنیک خواندم که عباس حکیم زاده و علی صابری هم آزاد شدند! از خوشحالی مو به تنم راست شد! مجید شیخ پور هم چند روز پیش آزاد شده بود …

واقعاً ایمان آوردم که بچه های پلی تکنیک خیلی مظلومند! مثل خیلی های دیگر که این روزها بازداشت و تحت شکنجه هستند و هیچ حرفی هم از آنها نیست! بالاخره روزی خواهد رسید که این فشارها تمام شوند. باید ایستادگی کرد و البته امیدی به امثال مشارکتی ها و مجاهدین انقلاب و خیلی دیگر از اصلاح طلبان نبست!

————————————————–

۲- چند روز پیش، رفته بودم خوابگاه نجات اللهی پیش وحید به قصد کمک واسه ی جمع کردن وسایلش. باید توی خوابگاه گلشن بهشون اتاق می دادند و خوابگاه نجات رو تعطیل می کردند. چون هنوز بهشون توی گلشن اتاق نداده بودند، فن خوابگاهشون رو قطع کردند و حدود ۵۰-۶۰ دانشجو تا صبح از شدت عرق ریختن، خواب خوش نداشتند!!! فردا صبحش وحید می خواست بره اداره ی امور خوابگاه ها تا ببینه این «دستور» از کجا صادر شده! من هم به این قصد باهاش رفتم که اگه شاکی شد، بتونم آرومش کنم! معلوم شد که «جعفریان» بعنوان مدیریت خوابگاه ها، دستور داده که فن رو قطع کنند. وحید خیلی آروم مشکل رو گفت و خواستار توضیح شد! بعد از اینکه جعفریان کلی حرف مفت زد، در نهایت دست پیش رو گرفت و با داد و فریاد و «از اتاق من گم شین بیرون» ما رو به بیرون اتاق «هدایت» کرد! جالب اینجا بود که اومده بود یقه ی وحید رو گرفته بود که شخصاً از اتاق بیرونمون کنه! پشت سرمون داد میزد که «به اینا خوابگاه نمیدین! [نمی دونست که من خوابگاهی نیستم] اینجا یا جای منه یا جای اینا!» [البته خیلی بدیهیه ایشون بعنوان مدیری که از طریق شایسته سالاری در دانشگاه به مدیریت رسیده اند، می تونند گورشون رو از دانشگاه گم کنند! پلی تکنیک خونه ی ماست که واسه ی ورود بهش زحمت کشیدیم! البته فکر کنم اون نوع شایسته سالاری رو امثال این آقا درک نمی کنند!] خلاصه که توی اتاقهای دیگه خیلی راحت فقط قضیه ی فن خوابگاه رو توجیه کردند. حرفهایی شنیدیم که واقعاً خنده مون گرفت! خنده ی تلخ: «مشکل شما دانشجوها اینه که خیلی وقتها چیزهای می خواین که حقتون نیست»!!! و از این دست سخنان گهربار! در نهایت وحید بیخیال شد و اومدیم بیرون از اون اتاق! شب که دوباره رفتم یه سر خوابگاه پیش وحید، متوجه شدم که «ترم تابستون و دو ترم آینده» رو لغو اسکان شده! خیلی جالب بود! البته بعد از نامه نگاری و مراجعه به «عموزاده»، مدیر کل امور دانشجویی دانشگاه، مشکلش تقریباً حل شده! نکته اینجا بود که جعفریان بیشتر از بودن من [بعنوان کسی که خوابگاهی نیستم] توی اون قضیه حرصش گرفته و الآن خیلی من رو دوست داره:دی

خود وحید هم در همین مورد نوشته:حق- آتیش- وبلاگ

یه نکته ی جالب دیگه توی این قضیه این بود که وقتی وحید به یه دانشجوی ۸۲ ای دیگه گفت که بریم اعتراض کنیم، طرف گفت: «نه! شلوغ نکنیم! میفرستنمون کمیته انضباطی»! از این حرف آتیش گرفتیم. این حرف نشون میده که سیاست سرکوب و فشار به دانشجو، خیلی خوب جواب داده! در حالیکه همه میدونن تا به حال توی پلی تکنیک، با اینهمه بگیر و ببند و تعلیق و اخراج و احضار به کمیته انضباطی، هنوز هیچ کسی رو به خاطر مسئله ای صرفاً صنفی، نتونسته اند محکوم کنند! که اگه قرار بود کسی رو بکشند کمیته ی انضباطی، من و پژمان و علی و بابک و شبنم، بعنوان شورای صنفی سال گذشته ی دانشکده، باید سر قضیه ی پارسال تعطیل کردن دانشکده و تحصن جلوی دانشکده، میرفتیم کمیته انضباطی و محکوم می شدیم! که نشدیم!

خلاصه که «هوا بس ناجوانمردانه سرد است …»

5 دیدگاه در “دانشجو

  1. درود دوست عزیز

    کامنت شما رو که تو وبلاگ علی عبدی عزیز خوندم اومدم تا چند تا نکته رو درباره برنامه ای به
    ” اسم دموکراسی ” بگم .

    رژیم جمهوری اسلامی خود به عدم تاثیر این برنامه ها واقف است اما باز به این کار ادامه می دهد. در آستانه دور دوم گفتگوی آمریکا و رژیم، زندانیان گروگان گرفته به نمایش در می آیند و با این عمل، دژخیمان قدرت خود را به نمایش می گذارند. این
    زندانیان نه تنها هیچگونه عملی که منافع رژیم
    را به خطر بیاندازد در کارنامه خود ندارند
    بلکه، آنها بخشی از لابی ای هستند که به دفاع از منافع آن در خارج کشور اشتغال داشتند. اما این پرسش به ذهن متبادر می شود که برای چه رژیم آنها را اینگونه به خودزنی وادار می کند؟
    از جانب دیگر، رژیمی که در بین مردم هیچ مشروعیتی ندارد، بااین عمل مضحک سعی دارد که خود را مورد
    یورش بیگانگان نشان دهد و اینگونه برای خود
    مشروعیت دست و پا کند.

    اینها برداشتی بود که من از این برنامه خردسالان داشتم .
    میبخشید که زیاد نوشتم .
    بدرود

  2. kashki alanam hosele va vaghte on moghe ro dashtim hamid, in ghazie monitor ha ham ye etesab mikhad ta in ABDIe avazi ro bendazim biroon:)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.