آدمهای خوب

یکشنبه شب که با بچه ها رفتیم بیرون به مناسبت تولد وحید، کیف پولم توی خیابون افتاده بوده و من فکر کردم دست بچه ها مونده! شارژ موبایلم هم تموم شده بود. رسیدم خونه، خبر دادند که کسی تلفن زده که کیف پولم رو پیدا کرده! من هم از اون دسته افرادی هستم که معمولاً همه ی مدارکم رو توی کیفم میگذارم: گواهینامه، کارت ملی، کارت دانشجویی، عابر بانک و چندین نوع کارت دیگه! وقتی رفتم و دیدم که کسی که تماس گرفته بود، جوونی بود که فکر می کنم توی رستورانی که با بچه ها رفتیم، کار میکرد، دلم میخواست بغلش کنم و ماچش کنم. نه فقط به خاطر اینکه کیف و مدارک و پولهام رو بی کم و کاست تحویلم داده، بلکه به این خاطر که واقعاً باورم نمیشد کسی به این سادگی ها بیاد و کیفی رو که پیدا کرده، پس بده! اونم یه جوون همسن و سال خودم که وضعیت مالی چندان مناسبی هم نداره! به قول وحید: «دم یارو گرم! هنوزم آدمای خوب پیدا میشه! امیدوار باشیم به زندگی …» هنوز باورم نمیشه!

جالب اینجا بود که تنها مدرکی که توی کیفم بود و اسم و شماره ی موبایل و شماره ی خونه توش بود، فاکتور شرکت داتک بود که همین چند روز پیش رفته بودم و گرفته بودم برای تمدید ADSL! خلاصه که هنوز امیدی هست …

این چند روز اخیر، پاک قاطی کرده ام! مطالبی که توی مغزم میگذره رو نمیتونم جمع و جور کنم. بدجوری به یه تمرکز حسابی و آرامش نیاز دارم … شاید تا مدت زیادی اینجا رو تعطیل کنم …

6 دیدگاه در “آدمهای خوب

  1. مغز نیست یک مخابرات فرسوده، ولی بعضی وقتا مخابرات فرسوده میشه، فکر کنم باید دسته جمعی بریم طار سیم کشی مغزمون رو ترمیم کنیم :دی

  2. خوشا به حالت! کیف من را با همه ی محتویاتی که تو گفتی، بلکه بیشتر!، جلوی دفتر ریاست دانشگاه سرقت کردند! از نامبرده هیچ اثری نیست که نیست. تا کنون هیچ گروه یا سازمانی نیز مسئولیت این سرقت را بر عهده نگرفته است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.