جمع دوستان

دو شب پیش با تعدادی از بچه ها توی مهمونی که به مناسبت عقدمون دادیم،‌ عکس دسته جمعی گرفتیم. عکسی که وقتی بهش نگاه میکنم، دلم میگیره! وقتی به این فکر میکنم که تا سه چهار سال دیگه، خیلی از این بچه ها دیگه ایران نیستند و دیگه همدیگه رو نمی تونیم ببینیم و شاید چندین سال بگذره که بتونیم دوباره اینطوری دور هم جمع بشیم، غصه ام میگیره!

کسانی که اومده بودند و توی عکس هستند:‌علی و سمانه، مهدی و ریحانه (که البته اولین بار بود دیدیمش)، پژمان، وحید، احمد، محسن،‌ ابوذر، امین، علی عراقی، بیژن، مازیار، شهرام، علی طهوری، حسین آتشی، حسین عزیزپور، علی شریف، مجید، بابک، امین شیرزاد، پرهام و گلنسا، حامد (برادر وحید) و خانمش سارا، مریم، مانیا، سارا، شبنم، فاطمه و بارانک و فرناز خواهرم، یا حتی کسانی که نیومده بودند:‌ علیرضا و فاطمه،‌ کورش،‌ نوید،‌ شاهین، متین،‌ دکتر حسام،‌ علی افروزه، حسین حسینی پرور، سولماز و هنگامه و اونایی که بخاطر کمبود جا نتونستیم دعوتشون کنیم.

دلم برای این روزها تنگ میشه! روزهایی که بهترین دوران عمرم بوده و هست!

4 دیدگاه در “جمع دوستان

  1. هی حمید جان، دعا کن این دوستان سلامت باشند مهم نیست ایران باشند یا خارج!! من ترسم از اینه که…. از اینه که…. یه روزی باشه بین توپ و خمپاره و تو سنگرها همدیگر رو ببینیم (خدا نکنااااااد)

  2. چه حس مشترکی!!! منم اون شب وقتی رسیدم خونه دلم گرفته بود!!! چند وقت دیگه خیلی کمتر می بینمتون:((
    پژمان می گفت عالم سایبرنتیک فاصله ها رو کم کرده اما این ارتباط تصنعی و مجازی اصلا حال نمی ده، هرچند از هیچی بهتره:)

  3. ما همیشه با هم هستیم، اگه خودمون پیش هم نباشیم، دل هامون پیش همه، ما ۸۲ ای هستیم، ما هر کاری که خواسیم کردیم، این کار رو هم می تونیم. هر چند…

  4. من که به قدر کافی بهتون تبریک گفتم :دی فکر نکنم لازم باشه بازم تبریک بگم
    ولی واقعا شب خوبی بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.