خاتمی «با جدیت» و «بدون تردید» آمد!
اگر این روزها خاتمی رو ببینم و فرصتش رو داشته باشم، حرفهای دلم رو بهش میزنم:
« سیّد جان! گرچه خیلی هامون راضی نیستیم که توی این اوضاع مملکت، وارد گود انتخابات بشی و خودت رو هزینه کنی، اما انتظارش رو داشتیم که دلت رو بزنی به دریا و اعلام حضور کنی. گرچه به چندین دلیل گفته بودم «کاش خاتمی نیاید»، اما ته دلم دوست داشتم به عنوان کسی که چهره اش، صداش، حرفهاش و حضورش بهمون امید میده، سختی رو قبول کنی و بیای و بگی که میخوای به داد مردم برسی، میخوای اوضاع رو بهتر کنی، میخوای کلی کار کنی که همه چیز حداقل برگرده به قبل از مرداد ۱۳۸۴ که دولت رو تحویل دادی! دوست داشتم اینها رو بگی، چون میدونم دروغ نمیگی! خون دل میخوری، خیلی وقتها سکوت میکنی، با سکوتت حرصمونو در میاری، اما توی دوربین تلویزیون زُل نمیزنی و با لبخندی تسمخر آمیز، به مردم دروغ نمیگی! همینه که امثال من، اینقدر دوستت داریم. همینه که وقتی اسمت رو میشنویم، حس میکنیم که میشه هنوز امیدوار بود، میشه هنوز روزهای بهتری رو تصور کرد، یا حداقل با وضعیتی که الآن داریم، روزهای «کمتر بدتری» رو تصور کرد!
اما سیّد! تو رو به خدایی که قبول داری، تو رو به مقدساتت، اگر این بار، مثل دو سه انتخابات گذشته، دشمنان ایران، دشمنان آزادی، دشمنان انسانیت، دشمنان مردم، توی انتخابات تقلب کردند و خواستند رأی دروغین خودشون رو به نام مردم بنویسند، سکوت نکن …
سیّد! فقط انتقاد کردن از بد اخلاقی انتخاباتی، چه دردی رو دوا میکنه؟ مطمئن باش میتونی روی اینهمه طرفدار و هواخواهت حساب کنی. مطمئن باش اگر ازشون حمایت حضوری بجز حضور در انتخابات بخوای، خیلیهاشون به خواسته ات جواب مثبت میدند. میتونی با اینهمه طرفدار که داری، خیلی از خواسته های خودت و مردم رو پیش ببری! همونطور که رئیس جمهور فعلی، به پشتوانه ی همون طرفداران معدود و البته قدرتمندی که داره، خیلی از خواسته های خودش و همراهانش که خلاف خواست مردم هست رو پیش میبره و همه رو هم به نام مردم ثبت میکنه! خودت هم خوب میدونی که قدرت مردم، اگر لازم باشه، از هر قدرتی قویتره!
سیّد! اگر پیروز انتخابات شدی، سازماندهی نهادهای مردمی رو جدی بگیر. به مخالفان مردم فشار بیار و تلاش کن نهادهای واقعاً مردمی پا بگیرند، تا به سادگی آب خوردن، مثل انتخابات ۳ تیر، سالها تلاش و سازندگی و امید، به مخروبه و ناامیدی تبدیل نشه!
سیّد جان! خیلی حرف دارم، خیلی حرف داریم! اما خلاصه ی همه ی حرفهام اینه: این بار سکوت نکن و نگذار خون به دل بشیم. نگذار از فردای انتخابات به خودمون فحش بدیم که چرا باز هم بیخودی دل خوش کردیم و توی انتخاباتی با کمترین حاصل شرکت کردیم! نگذار این انتخابات، آخرین انتخاباتی بشه که توش شرکت میکنیم [۱ و ۲ و ۳] … »
سلام.
نمودار پیشرفتی برای بازی سه پرسش از خاتمی در نظر گرفته شده که علاوه بر نشون دادن وضعیت پیشرفت بازی و همین طور تعداد افراد دعوت شده و تعداد افرادی که تاکنون نوشته اند، قابلیت ردیابی بازی رو با گذاشتن لینک وبلاگ ها مهیا کرده. نمودار رو اینجا می تونید ببینید: http://khatami.ebramcity.com/3questions/
اگه ممکنه و اگه توی بازی شرکت کردی با ارسال ایمیلی به آدرس ebramcity@gmail.com که عنوان آن khatami3 باشه و محتواش آدرس پست وبلاگتون که در اون بازی رو نوشتید و همین طور آدرس کسی که شما رو دعوت کرده باشه ما رو در کامل کردن این نمودار کمک کنید. ممنون.
سلام ، بالاخره آپدیت کردی 🙂
انقدر معصومانه نوشتی این مطلبتو که دلم نمیاد کامنت مخالف حرفات بدم ، با اینکه از اصلاح طلبا دیگه خوشم ولی خود خاتمی رو دوست دارم بااینکه فکر میکردم اگه نیاد خیلی بهتره ولی خوب …زنده باد خاتمی
🙂
سلام بر حمید عزیز.
چون خیلی حرف با سید داری به بازی وبلاگی “سه پرسش از خاتمی” دعوت ات می کنم. توی بلاگ ام توضیحات رو نوشتم اما خلاصه اش اینه که سه تا سوال که می تونن انتقادی از عملکرد گذشته یا سوال از برنامه های آینده ی خاتمی باشن رو بپرس و ۵ تا از دوستات رو دعوت کن به این بازی. 😉
مثل ما ایرانی ها، مانند کسی است که روزگاری کوتاه رو به سوی پیشرفت داشته، اما پس از مدتی به سکوت و رکود کشیده شده است. حالا به جای تلاش برای یک خیزش دوباره، هی می گه یاد اون دوران خوبمون بخیر. ایران به جای حرکت به سوی مردی تازه که با ایده های نو و شیوه های نو، گام های پیشرفت را بلندتر بردارد، در پی خاطره ای خوش دست به دامان کسی می شود که برایش یاد آوری آن دوران خوش است. و باید به حال این مملکت واقعا تأسف خورد.
اما سوای این بحث های تئوریک من به خاتمی رأی می دم. چون در این وانفسا، تنها کسی است که ثابت کرده برنامه و برنامه ریزی در ذهنش جایی داره. و امیدوارم اولوبت اولش ساختن مملکت از نظر اقتصادی باشه و اصلاح طلبان تندرو باز اوضاع رو بهم نریزن.
خاتمی شخصا فرد مقبولی است. این از خصوصیات ذاتی و شخصی اوست. اما باید دید آیا خوب بودن ذاتی او برای مملکت ما چه خیری دارد.
از نظر بسیار محترمانه محسن هم ممنونم. 😉
:)) آخی چه درد دل بی ریا و کودکانه ای :دی
ای خدا چرا وضعمون اینه که این جوری باید ملتمسانه از سیدی که می دونیم هیچ کاری از دستش بر نمیاد (حالا هم نمی ذارن هم خودش یه کم بی دست و پاست به نظر من) تقاضا کنیم بیاد که این مردک نیاد!!! یاد جریان اون کفن دزده افتادم که بچه اش علاوه بر کفن دزدی چوب تو کون مردم می کرد، طوری به سر مردم آورد که همه گفتن خدا پدرشو بیامرزه که لا اقل اگه کفن می دزدید چوب تو کون ملت نمی کرد! خلاصه حالا باید به سید راضی بشیم 🙁