خواب دیدم رفتم نیوزیلند،کنار ساحل. کلی تمساح دم ساحل،رو به دریا ایستاده بودن و دریا رو تماشا میکردن؛ یه دفعه موجوداتی خزنده به قد و قواره خود تمساح ها اومدن،از پشت به تمساح ها حمله کرده،اونا رو تو بغلشون گرفتن،رو دو تاپاشون بلند شدن و تمساح ها رو بردن! جالب بود که ملت هم بدون ترس و به صورت کاملا مسالمت آمیز کنار تمساح ها و تمساح برها آفتاب می گرفتن!
اااااااااااااااااااا
اینو الان دیدم آزاده
ولی عزیزم این قطعا یک تعبیر روانشناسانه داره که در اسرع وقت بعد از بررسی گره های دوران طفولیت حمید به آن خواهیم رسید…(;
=)) وضعیتم وخیمه هااااا! از حمیدم وخیمتره با این خواب قشنگ 😀 من میگم اول منو روانشناسی کن.. اولویت با داغونتره است 😀
سلام
عجب خواب عجیبی دیدین!
شاید هم خوابی ندیدین و فقط داستان یوسف پیامبر را مسخره میکنید.
ولی اگر خواب دیدین, خویش به حالتون – من که بیشتر خوابهام رو فراموش میکنم.
آزاده: حال شما خوبه دوست عزیز؟ آدم خوابش رو هم تعریف میکنه، شما برداشت های عجیب و غریب میکنی؟
به نظر من تعبیرش اینه که هفت گاو گرسنه به زودی هفت گاو چاق رو خواهند خورد
تعبیرش اینکه که کلی آدم تمساح صفت میریزن خونه تون و تا چند وقت بعدش، دیگه هیچ خبری ازشون نمیشه :دی
یه وقت فکر نکنی منظورم خودمون بودیما! :چشمک
حمید: من فکر کنم شما تمساح صفت نبودید دکتر! شما تخریب چی بودید
خوب منم غذای سه روز پیش رو می خوردم همین خواب رو می دیدم. :دی
ببینم مطمئنی خوبی؟ این چند تاست؟ نه دیگه ۳ تا بود:دی
حیف شدی آزاده، قبل ازدواجت با حمید ازین خوابا نمی دیدی:دی
می گم مطمئنی اون شب که حلقه طار اومدن خونه اتون علاوه بر فیلم اردوی فارغ التحصیلی، فیلم ۸۲ای ها در آمازونو ندیدی؟ توصیفاتت ازون فضا و اون تمساح حا شبیه پژمان و مجید بود:دی
آزاده:کلی خواب دیگه هم دیدم که حال تعریف کردنش نیست؛این مهیجتر از همه بود:دی آمازون رو من ۲ سال پیش دیدم:دی
عجب؟ شام چی خوردی؟ کتلک تمساح؟
آزاده:از همون سالاد ماکارونی های ۴شنبه:دی