ای لولیان …

دیوانه شد … دیوانه شد … دیوانه شد …

ای لولیان … یک لولی ای …

این خانه را ویرانه کن … ویراااااانه کن …

ای آتش ِ آتش نشان …

شمعی که اندر نور او …

خورشید و مه …

ای لولیان … ای لولیان … ای لولیان … ای لولیان …

5 دیدگاه در “ای لولیان …

  1. سلام . به نظرم تو هم حسی مثل معلق بودن داری این روزا … هوم؟
    .
    .
    راستی در مورد چاله نمی دونم کار کی بود …

  2. یارم به یک لا پیرهن خوابیده زیر نسترن
    ترسم که بوی نسترن مست است و هشیارش کند
    ای آفتاب آهسته نه پا در حریم یار من
    ترسم صدای پای تو خواب است و بیدارش کند
    به کجاها برد این امید مارا آ….

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.