طبع شاعری

دو کلمه گفته میشه و بلافاصله شعر ساخته میشه!

———————————————————————————

مرد – دیوار : مرد را مردانه بودن لازم است، ور نه هر دیوار را بالا خزیدن مشکل است!

لیوان – گاو : دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند، بعد دیدم با لیوان کوفتند بر پستان گاو!

مانیتور – میخ : دیدم شبی یک مانیتور میخواند تاریخ، دیدم که بر دسکتاپ آن تا دسته بود میخ!

مستضعف – قندان : مستضعفان گیر کرده اند در راه بندان،  مستکبران بنشسته اند بر پای قندان!

مغز – لاستیک : دیدم شبی ماشین من لاستیکش ِپر ِپر می کند، دریافتم بر مغز آن میخی ج جر جر میکند! (روی حرف ک در لاستیک، علامت ساکن است)

منگنه – آسفالت : روزگاری منگنه آسفالت را بانگ بر نهاد، ای سیاه نازنین پس تو کجا و ما کجا؟

قرص – پشکل :  پشکل از دست زمانه داد و غوغا میکند، قرص هم گردست ولی گردی او با ما چه کار؟(اصلاح شده)

شب – سفارت : هر که را راهش بود سوی دیار یانکیان، شب به شب خفتن به درهای سفارت لازم است!

————————————————————————————-

کلمات از من و اشعار فوق العاده و پرمعنی از پسرخاله بزرگه ی بنده!

3 دیدگاه در “طبع شاعری

  1. aval SALAM
    mard terekoondi ba pesar khalat albate man say mikonam janebe adabo ra’aayat konam vali khob ….nagin dige chon man harbar ke inaro mikhoonam yade charly chaplin miyoftam yani khandehaye talkh
    be man sar bezan
    felan BABYE

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.