بایگانی برچسب: s

درود بر آزادی (۲)

گرچه بسیاری از آزادیخواهان ایرانی به ناحق در بند هستند، اما آزادی هر یک از آنها شادی زاید الوصفی در وجودم می افکند. لحظاتی پیش در سایت خبری نوروز خواندم که «سمیه توحیدلو آزاد شد». خوشحالم از این خبر و امیدوارم روزی برسد که هیچ آزادیخواهی در ایران در بند نباشد.

به امید رهایی همه ی آزادیخواهان در بند، خصوصاً «محمدرضا جلایی پور»

درود بر آزادی (۱)

آزادی «من»، یکی از بهترین خبرهایی بود که این روزها منتظرش بودیم و شنیدیم! خیلی خوشحال شدیم. «آسمان» ات امروز سبزِ سبز بود. شادِ شاد! شادی اش، شادترمون کرد.

«من»! امروز پشت تلفن بهت گفتم افتخار مایی. اینجا هم میگم که تو و امثال تو، افتخار ما و این مملکتید.

امیدوارم دیگه هیچوقت غم دوستانمون رو نبینم

به امید رهایی همه ی آزادیخواهان در بند

بهار غم انگیز

بهار آمد، گل و نسرین نیاورد
نسیمی بوی فروردین نیاورد

پرستو آمد و از گل، خبر نیست
چرا گل با پرستو همسفر نیست؟

چه درد است این، چه درد است این، چه درد است؟
که در گلزار ما این فتنه کرده ست؟

چرا در هر نسیمی بوی خون است؟
چرا زلف بنفشه سرنگون است؟

چرا مطرب نمیخواند سرودی؟
چرا ساقی نمیگوید درودی؟

چرا پروانگان را پر شکسته ست؟
چرا هر گوشه گرد غم نشسته ست؟

————————————————————————-

۱- شعر بالا، بخشی از شعر هوشنگ ابتهاج بود به همین نام

۲- بخشهایی که نوشتم، بخشهایی هستند که توی آهنگی به همین نام از آلبوم «سایه روشن مهتاب» کار بیژن کامکار و گروه مهتاب، خیلی دوستشون دارم

۳- غم این روزها از دلم بیرون نمیره! کسانی که دستگیر شدند و خبر دستگیریشون پشت هم میرسید، یه لحظه از ذهنم بیرون نمیرند. اونهایی که جوونتر هستند دائم چهره شون جلوی چشممه: سمیه توحیدلو، محمدرضا جلایی پور، امیرحسین استیری، عماد بهاور. هیچ کدوم رو از نزدیک نمیشناسم، اما نوشته هاشون، حرفهای اطرافیانشون و از همه مهمتر، چهره های مظلومشون، بغض رو توی گلوم پر میکنه! کسان دیگه ای هم هستند که نمیشناسمشون، اما شدیدا تحت فشار هستند

۴- اونهایی که رفتند، زود راحت شدند، اینهایی که در بند هستند، همچنان زیر فشار و …

۵- به امید آزادی همه ی آزادیخواهان در بند