بیست و سومین سال زندگیم هم تموم شد! سال اتفاقات مهم زندگی من، سال شروع حرکتی جدّی در مسیری شد که برای خودم و آینده ام ترسیم کرده ام.
سالی که انتخاب شریک ادامه ی راه زندگی، وضعیت ادامه ی تحصیل در مقاطع بالاتر و اتفاقات مثبت شغلی، سه اتفاق مهم اون بود و به چشم به هم زدنی هم گذشت!
در ۲-۳ سال اخیر، روزهای تولدم احساس خوبی داشتم، احساسی خیلی خیلی بهتر از سالهای گذشته اش؛ امسال، روز تولدم رو کنار کسی جشن میگیرم که قراره همراه همیشگی زندگیم باشه و این، شادی من رو چندین برابر میکنه.
اما بیست و چهارمین سال زندگیم هم پُره از اتفاقات مهم و سرنوشت ساز و آینده ساز! معمولاً برای من شروع یک کار و یک راه، سخت تر از ادامه اش بوده و هست. امیدوارم همراه با «آزاده»، روزهای سخت این سال رو هم با موفقیت پشت سر بذاریم و راهی رو که در پیش داریم، هموارتر کنیم.
——————————————————————-
پانوشت ۱: تیتر این مطلب رو از مطلبی از آزاده به همین نام دزدیدم. البته مطلبی که ذکر کردم، سومین و آخرین مطلب آزاده بوده، اما قول داده که جدّی تر بیاد و وبلاگ نویسی کنه!
پانوشت ۲: میدونم که برای سالگرد تولد، این مطلب خیلی ساده بود! یعنی بیشتر از این نتونستم احساساتم رو بیرون بریزم …