بایگانی برچسب: s

شب یلدای ۸۸

قرار بود با خانواده توی خونه ی ما جمع بشیم و شب یلدا رو دور هم باشیم. اما تحویل پروژه ی شرکت و ِددلاینش، کاسه کوزه ی ما رو ریخت به هم و برنامه ی خونه مون رو کنسل کردیم!

بخاطر آماده کردن پروژه برای نصب روی سایت های MCI، مجبور شدیم تا ساعت ۹:۴۰ دقیقه شب توی شرکت بمونیم. طفلکی آزاده هم بخاطر من موند و خستگیش صد برابر شد. وقتی هم رسیدیم خونه، از شدت خستگی رفت و خوابید، من هم شام خوردم و تا ساعت ۲ درس خوندم که برای ارائه ی سه شنبه آماده بشم و بعدش خوابیدم. این بود شب یلدای سال ۱۳۸۸ ما!

پ.ن. واقعاً این چه مدل زندگی گُهیه که ما داریم؟ کار کردن و درس خوندن با هم! یعنی گُه ترین مدل زندگی