در گل بمانده پای ِ دل!

ای یوسف خوش نام ما، خوش میروی بر بام ما
ای در شکسته جام ما،  ای بر دریده دام ما

ای نور ما، ای سور ما، ای دولت منصور ما
جوشی بنه در شور ما، تا می شود انگور ما

ای دلبر و مقصود ما، ای قبله و معبود ما
آتش زدی در عود ما، نظّاره کن در دود ما!

ای یار ما، عیّار ما، دام دل خمّار ما
پا وا مکش از کار ما، بستان گرو دستار ما

در گل بمانده پای ِ دل، جان می دهم، چه جای دل!
وز آتش سودای دل، ای وای دل ای وای ما

1 دیدگاه در “در گل بمانده پای ِ دل!

  1. خوشحالم که دوباره برگشتی، هرچند که من خیلی دیر متوجه شدم… از اینکه تو همیشه به یادمی ممنونم…
    می دونی ما کجا زندگی می کنیم؟ جایی که به معنای واقعی داریم عمرمون رو تلف می کنیم… گاهی فکر می کنم حیف ماست که این خراب شده رو تحمل کنیم… اینجا برای کسایی خوبه که نمی خوان از عمرشون استفاده کنن… کسایی که دنیاشون خیلی کوچیکه!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.