یکسالگی «ما»

باورم نمیشه که یک سال از شروع «ما» گذشته، یک سالی که هر روز و هر لحظه اش خاطرات زیادی رو برامون داشته، به ندرت تلخ و اکثراً شیرین!

توی این یک سال که تقریباً شبانه روز رو با هم بودیم، خصوصاً چند ماه اخیر که همکار هم شدیم، خیلی چیزها رو از «آزاده» یاد گرفتم: گذشت، مهر، عشق، صبر، آرامش، گذشت، گذشت و باز هم گذشت …

آدمهای تازه، زندگی تازه، برخوردهای تازه و کلاً همه چیز تازه و متفاوت …

هر روزی که میگذره، خدا رو بیشتر شکر میکنم بخاطر نعمت های بزرگی که بهم داده، بخاطر «آزاده»، بخاطر «ما» …

امروز اولین سالگرد همیشه با هم بودنمون رو جشن گرفتیم. امیدوارم همه، مثل من، این آرامش رو در زندگیشون حس کنند، زود زود …

تنها چیزی که الآن (در همین لحظه) به ذهنم میرسه این ترانه است:

ای همیشه آبی، ای همیشه دریا

ای تمام خورشید، ای همیشه گرما

—————————————————————————–

پانوشت: شاید برای اولین سالگرد ازدواج، این مطلب خیلی خیلی ساده به نظر برسه، اما بعد از سه ماه فشار سنگین درس و کار، که بخاطر اونها حتی فرصت نکردم مطلبی رو توی وبلاگ بنویسم، مغزم بیشتر از این برای وبلاگ نویسی خروجی نداره! بقیه اش رو حضوری خدمت همسر گرامی اعلام داشته ام و می دارم:mrgreen:

9 دیدگاه در “یکسالگی «ما»

  1. همسر تو تا اون جایی که من مس شناسمش بی نظیره ، هر چی ازش بنویسی بازم کمه ….البته کسی هم که آزاده انتخاب کنه مسلما اونم بی نظیره…هر دو تون ماه هستید
    🙂

    یه دنیا دعا و آرزوی خوب تقدیم به تو و آزاده عزیزم
    🙂

  2. سلام من که قبلا تبریکمو گفتم فقط اومدم اینجا که مسئولیت خطیر و همیشگی محسن رو انجام بدم و تذکر بدم که از این به بعد بیشتر دقت کنی که ملت به نال پوینتر نخورن:
    کجات بیشتر از این برای وبلاگ نویسی خروجی نداره ؟
    😀

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.