اسم تازه

بچه ی همسایه، گوشت قربونی آورده بود دم خونه مون. ازش گرفتم. در همسایه ی دیوار به دیوارمون رو زد. خونه نبودن. دوباره در خونه ی ما رو زد. در رو باز کردم. گفت:‌ «عمو! میشه این گوشت رو هر موقع همسایه اومدن بهشون بدین؟»

کلاً حس خنده داری بود. اولین باری بود که یکی بهم میگفت عمو! آخه هیچوقتم قرار نیست واقعاً عمو بشم

4 دیدگاه در “اسم تازه

  1. بچه های اهواز در این مواقع میگن :
    دایی! میشه این گوشت رو هر موقع همسایه اومدن بهشون بدین؟
    :))
    حتماً یه چیزی میدونن دیگه :دی

    حمید: اگه اینجوری بود که درست میشد. حیف که همسایه مون اهوازی نیست:D

  2. داریم کم کم پیر می شیم. چند وقت دیگه بهمون می گن پدرجان، مادرجان :))

    حمید:‌ هییییی روزگار!

  3. برادر خوبه من خودم دست به کار شدم و تا چند ماه دیگه عمو واقعی می شی ها!

    حمید:‌ اون که صد البته مهدی جان. منظورم عموی نسبی بود:D البته ما مخلص برادرزاده ی کوچولومون و بابا و مامانشم هستیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.