هشدار: این مطلب یه کم بوداره!
یکی از چیزایی که توی این یه سال و نیم زندگی توی اتاوا عذابم داده، تفاوت سیستم توالتهای اینجا با ذهنیت من از توالته.
توی ایران، معمولاً توالتها در و پیکر دارند و دیواری دارند که توالت رو تقریباً مثل یه اتاقکِ کاملاً بسته میکنه. معمولاً وقتی واردش میشی، دیگه خیالت راحته که به دلیل کاملاً بسته بودن فضا، هر سر و صدایی بلند شد، احتمالاً کمترین طنین رو در فضای اطراف خواهد داشت. البته توالتهای مساجد، خصوصاً مساجد وسط جادهها یا کلا توالتهای عمومی که تعداد چشمههای توالتشون از ۵-۶ تا بیشتره، اون فضای کاملاً بسته رو ندارند و مثلاً دیوارهای کوتاهی بین توالتها وجود داره. از اونجا که وقتی تعداد توالتها زیاد باشه، احتمال رودررو شدن و چشم تو چشم شدن با کسانی که همزمان با شما توی توالت بودهاند کمه، شخصاً احساس بدی ندارم اگه یه وقت سروصدای شدیدی از یکی از توالتها (از جمله مال خودم!) بلند بشه.
اما اینجا توی اتاوا (یا توی فرودگاههای خارج از ایران که من تا حالا دیدم)، بین چشمههای توالت، دیوارهای نازک و کوتاه چوبی وجود داره. توی این حالت، هر حرکت و صدایی از شما یا توالت بغلی، در کمال وضوح به گوش و مشام میرسه و مثلاً توی محل کار که دو چشمه توالت وجود داره، پیش میاد که شما و همکار میز بغلیتون یا مثلاً مدیرتون، همزمان توی دو توالت کنار هم مشغول قضای حاجت باشید. این مورد هم هنوز برای من قابل تحمله.
و اما آخری! اینجا (باز هم مثل خیلی جاهای دیگه)، برای آقایون، توالتهای سرپایی وجود دارند که من توی ایران نمونهش رو فقط توی استادیوم آزادی دیده بودم و برای قضای حاجت (شمارهی یک) استفاده میشن. من با خود این مدل توالتها هم مشکلی ندارم و اتفاقاً خیلی از مواقع، کار آدم رو خیلی سریع و راحت راه میندازن. مشکل اونجا شروع میشه که نفر بغلی شما موقع قضای حاجت سرپایی، به طرز فجیعی شروع میکنه گازهای رودهش رو تخلیه کردن در حالیکه بدنش با شما حداکثر ۳۰ سانتیمتر فاصله داره! در این مواقع، رسماً میخوام گریه کنم. درسته که توی توالت به سر میبریم، ولی آخه ۳۰ سانتیمتر با هم فاصله داریم لعنتی! این قضیه برای من مثل این میمونه که دو نفر توی یه اتاق کنار هم وایساده باشیم، بعد شروع کنیم باد روده خالی کردن و عطرآگین کردن فضا!
دارم روی خودم کار میکنم که این قضیه رو هم حل کنم تو ذهنم.