من علاقهی زیادی به دستهبندی، طبقهبندی و الگوسازی دارم، خصوصاً از نوع ذهنیش. در واقع توی هر جامعهای که زندگی میکنم، توی خونواده، جمع دوستان، جمع همکاران، همسایهها، محله، شهر و کشور، ذهنم بهصورت ناخودآگاه شروع میکنه به کنار هم گذاشتن الگوهای مختلف و طبقهبندی و دستهبندی همهچیز. این سری نوشتههام با عنوان «شخصیت شناسی و خصوصیات فرهنگی»، یه جور بلند بلند فکر کردن و ثبت روال این فرایند ذهنیه.
همیشه خیلی به حرفها، لحن حرف زدن و کلاً رفتارهای آدمها دقت میکنم و معمولاً قبل از خواب، حرفها و رفتارهای خودم و دیگران رو توی ذهنم تجزیه و تحلیل میکنم و گاهی با همین تجزیه و تحلیلها، اتفاقات مختلف زندگیم رو کالبدشکافی یا پیشبینی میکنم و ذهنم رو برای مواجهه با آینده آماده میکنم. از طرفی با همین روش، سعی میکنم فرهنگها و روالهای حاکم بر جوامع دور و برم رو هم درک کنم: خانوادهی درجهی یک و دو و سه و الخ، دوستان، همکاران، همسایهها، محله و هر جامعهای که مرتبط باشه با زندگیم و تحلیلهام. در واقع حرفها و الگوهای رفتاری، با جزئیات توی ذهنم ثبت میشن. یه جورایی این مدل نگاه به زندگی و آدمهای اطرافم، جزو ناخودآگاهم شده.
این فرایند ذهنی، علاوه بر اینکه باعث میشه تیپهای مختلف شخصیتی رو توی ذهنم دستهبندی کنم، بهم کمک میکنه که کمکم یه سری الگوهای رفتاری و خصوصیات فرهنگی رو هم توی اون تیپها و یه سطح بالاتر، توی اون جامعه شناسایی کنم و توی برخوردهام با اون جامعه، این الگوها رو در نظر بگیرم.
به نظرم، ورزشهای گروهی نمونهی خوبی هستن برای پی بردن به شخصیت افراد و در واقع برجستهتر شدن روحیات و شخصیت افراد و تیپها. فوتبال رو مثال میزنم چون خودم زیاد فوتبال بازی کردهام و به رفتارهای بازیکنان خیلی دقت میکنم. برای هر کدوم از تیپهای شخصیتی زیر، تیپ شخصیتی مقابلشون هم وجود داره و هر آدمی ترکیبی از این تیپهاست. البته حتما تیپهای دیگهای هم هستن که جا افتادن توی دسته بندی زیر.
- ردههای مدیریتی بالاتر یا حداقل اونهایی که خودشون رو بالاتر و برتر میدونن، علاقهی خاصی به تکروی دارن و توی کار تیمی شرکت چندانی نمیکنن. علاقه دارن منتظر پاس باشن و ضربهی آخر رو بزنن. معمولاً هم از خط میانی به جلو بازی میکنن و در طول بازی تکون خاصی به خودشون نمیدن.
- آدمهایی که معمولاً توی پستهای دفاعی بازی میکنن. خیلی کم پستشون رو ترک میکنن و اگه ترک کنن هم زود برمیگردن سر جاشون. بیشتر سعی میکنن بازی رو حفظ کنن. اینا تقریباً آدمهای محافظهکارن.
- آدمهایی که حرکتهای انفجاری زیاد انجام میدن و تمام مدت بازی رو در حال دویدنهای سرعتی و با عجله و عمدتاً بیهدف هستن و انرژیشون رو هدر میدن و موقعی که باید نقش اصلیشون رو توی تیم بازی کنن، خسته هستن و دیگه نمیتونن به خودشون تکون بدن. اینا معمولاً آدمهای عجولی هستن.
- آدمهایی که زود از یکنواختی بازی خسته میشن. اگه تغییری توی وضعیت تیمشون داده نشه، ممکنه بازی رو ول کنن و برن یا دیگه خیلی دل به بازی ندن. مهم هم نیست که تیمشون برنده باشه یا بازنده. اینا رو میشه بهشون گفت کمحوصله.
- آدمهایی که تمام طول بازی رو در حال دویدن و فعالیت هستن و سعی میکنن حداکثر توانشون رو توی بازی به کار ببرن. اینها معمولاً آدمهای فعال و پُرکارن.
- آدمهایی که همیشه از همه طلبکار هستن و هر اتفاقی که بیفته، از بقیه طلبکارن. اگه ببرن، گلی که زدن یا پاس گلی که دادن یا توپی که از حریف گرفتن، باعث برد بوده. اگه ببازن، دیگران ضعیف بازی کردن و زحمات اونها رو به باد دادن. اگه خطایی بکنن، دیگران در تشخیص خطاشون اشتباه کردن. اما اگه همون حرکت رو دیگران روشون انجام بدن، اعتراض میکنن که چرا دیگران خطا میکنن. بعد از هر اختلاف و درگیری احتمالی در بازی که معمولاً یه پای ثابتش همین آدمها هستن، در نهایت کسی که طلبکار میشه از بقیه، اونها هستن. این جمله رو زیاد از این آدمها میشنوید: «این خطا نیست دیگه؟ حالا ببین از این به بعد من چیکار میکنم!». به اینا میشه گفت از خود راضی و همیشه حقبهجانب.
- آدمهایی که معمولاً حاضرن هر کاری بکنن که تیمشون برنده بشه. بیاخلاقی، ضدفوتبال، رفتار غیرورزشی و بازی ناجوانمردانه جزو رفتارهای فوتبالیشونه. قضیهی «هدف، وسیله رو توجیه میکنه» در مورد رفتارشون صدق میکنه. به اینا میشه گفت نتیجهگرا.
- آدمهایی که نسبت به اتفاقات بیتفاوتن. اگه دو نفر توی بازی با هم درگیر بشن، اینا یه گوشه میایستن و نگاه میکنن ببینن کی قضیه تموم میشه و برای آروم کردن غائله هم تلاشی نمیکنن. کلاً دخالتی توی هیچی نمیکنن. سرشون رو میندازن پایین، بازیشون رو میکنن و بعد هم میرن دنبال کارشون. اینا همون آدمای بیتفاوتن.
- آدمهایی که اگه تیمشون با ۳-۴ گل اختلاف عقب بیفته. کنترلشون رو از دست میدن و بهجای تلاش درست و درمون برای تغییر نتیجهی بازی، با بازی خشن، سعی میکنن انتقام بگیرن و بازی رو از حالت عادی خارج میکنن. اینا کمتحمل در مقابل باخت هستن.
تیپ شخصیتی خود من، حداقل ترکیبی از محافظهکار، کمحوصله و مقابل نتیجهگرا و مقابل بیتفاوته. وقتی مثلاً سر یه خطای ساده منجر به گل حریف، هم تیمی هام اعتراض میکنن، میگم که بابا مهم نیست حالا، اومدیم بازی کنیم دور هم. پست دفاعی رو هم ترجیح میدم (محافظهکار). یا وقتی دو نفر سر یه مسئله ی کوچیک، با هم درگیر میشن توی بازی، همیشه سعی میکنم کاری کنم که به آروم شدن فضا کمک کنم (مقابل بیتفاوت). البته اگه اون درگیری بیش از حد کش پیدا کنه و طرفین بیخیال نشن، کمکم قاتی میکنم و معمولاً بازی رو ول میکم و میرم دنبال کارم (کمحوصله). یا اگه ببینم تیمم ۶ تا گل عقبه یا ۶ تا گل جلو و طرفین، بازی رو شل گرفتن، اول پیشنهاد میکنم بازی رو از اول شروع کنیم یا بازیکنا رو جابجا کنیم که تیمها متعادل بشن. اگه روال بازی همچنان مثل قبل باشه، حوصلهم سر میره و بازی رو ول میکنم (کمحوصله). منصفانه و شرافتمندانه و جوانمردانه بازی کردن برام خیلی مهمه. گرچه نتیجهی بازی برام مهم نیست، اما اگه ببینم تیم حریف داره ناجوانمردانه بازی میکنه که بازی رو ببره، حتی اگه نتیجه به نفع تیم خودم هم باشه، عصبانی میشم و قاتی میکنم (مقابل نتیجهگرا). این هم برام مهمه که اگه ۲ ساعت وقت میذارم برای ورزش، استفادهی مفیدی ازش بکنم و تا جایی که توان دارم، میدوم و فعالیت میکنم. اما اگه ببینم فوتبال بیخود و بیهدف و ضعیف بازی میشه، دیگه توی اون جمع نمیرم و قید اون فوتبال رو میزنم (شاید بشه گفت یه کمی فعال و یه کمی هم کمحوصله).
وقتی دقیقتر به این دستهبندی ذهنی نگاه میکنم، میتونم به جای فوتبال، هر موضوع دیگهای رو هم بذارم و عکسالعملهای تیپها و خودم، همونی میشه که توی فوتبال دیدم. مثلاً در مورد خودم در توصیف بالا، اگه محل کارم رو به جای فوتبال بذارم و عنوانها رو عوض کنم، همون الگو تکرار میشه. مثلاً اگه ببینم مدیریت شرکت داره ناجوانمردانه بازی میکنه و حق کارمندا رو میخوره (مدیریت شرکت رو گذاشتم به جای تیم حریف :D)، عصبانی میشم و قاتی میکنم. یا اگه حس کنم شرکتی که توش کار میکنم، داره وقتم رو تلف میکنه و از حضورم توی اون شرکت لذت نمیبرم، سریع قید اون شرکت رو میزنم، دقیقاً همون کاری که توی ایران دو بار انجام دادم.
الگوشناسی رفتاری توی فوتبال، دقیقاً مدل ذهنی من برای شناسایی الگوهای رفتاری آدمهاست.
ادامه دارد …