۲۳!

بیست و سومین سال هم تموم شد، اما یه جور متفاوت… امسال تولد ۲۳ سالگیم رو کنار همدم همیشگی زندگیم و خانواده عزیزش جشن گرفتیم… امسال هم همون حس اولین لحظات سال پیش رو داشتم، ولی یه جور آرامش هم همراهش بود…. چون تو بودی، من بودم … مثل دو سال پیش… اما ما همیشگی بود…

مرسی به خاطر همه برنامه ریزی هات… مرسی به خاطر همه کادوهای قشنگ و دوست داشتنیت و مرسی به خاطر همه چیزایی که تو این سه سال بهم یاد دادی…

امیدوارم هر سال، هر جا هستیم، دور یا نزدیک، تنها یا در کنار عزیزانمون، تا من هستم و تو، با همین حس کمیاب این روزها، کنار هم باشیم و این لحظه ها رو تکرار کنیم، چون ….

“در کمال کهنسالی، حتی یک روز قبل از پایان داستان هم می شود با یک دسته نرگس شاداب، یک شاخه نرگس، در قلب مهی که وهمی نباشد، یا زیر آفتابی تند، کنار دریایی خلوت، وسط جنگل، روی پل، لب جاده، جلوی در بزرگ باغ ملی یادر خیابانی پر عابر در انتظار محبوب ایستاد”….

این بیست و سه سال زود گذشت…. همونطور که این پنج سالی که همدیگر رو شناختیم به سرعت برق گذشت… بیا تا از باقی عمر… باقی با هم بودن تمام لذت رو ببریم… بیا بی خیال از گذشته ها، با نیم نگاهی به آینده لحظات حالمون رو زیبا بسازیم و از بودن، با هم بودن استفاده کنیم…. که زمان زود می گذره و تا چشم به هم بزنیم باید به دهه های گذشته زندگیمون نگاه کنیم… پس بیا این دهه ها روطوری کنار هم تجربه کنیم که حسرت یک لحظه اش رو هم نخوریم و با افتخار وشادی از داشتن بهترین تجربه ها، یاد کنیم…

قرارمون این باشه که عشق رو خاطره نکنیم که “خاطره ویران کردن حال است، و ویران کردن حال، از میان بردن تنها بخش کاملاً زنده و پر خون زندگی: عشق”

2 دیدگاه در “۲۳!

  1. درود بر خواهر عزیزم

    من انقدر درگیرم که از دوستانم کاملا بی خبرم
    دلم برای تو و همه دوستام تنگ شده

    امیدورام سال های سال در کنار هم با شادی ، سلامتی و موفقیت زندگی کنید .
    :-*

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.