غم و غصه ی وضعیت مملکت و زندگی و گشنگی و درموندگی مردم کم بود، یک ماهه که غصه ی ناله ها و گشنه و تشنه موندن گربه ای که تو پارکینگمون وضع حمل کرده و بچه هاش که ۴ تا بودند و حالا یکی شون باقی مونده و احتمالا همسایه ها بچه هاش رو برده اند، هم به غم هامون اضافه شده!
هر روز که از راه می رسیم، براشون شیر یا تکه های مرغ و گوشتی می اندازیم.
وقتی از شدت تشنگی، شیر رو در چند دقیقه تموم می کنند یا تلاش می کنند که آبی که از شلنگ، روی زمین ریخته رو بخورند، دردمون می گیره
تو خونهی بابام اینا رو بالکنشون یه گربه بود که دو سه ماه پیش بچهدار شد . یکیشون همون اول مرد (شایدم مرده به دنیا اومد) اون یکی هم بعد از دو سه هفته در حالی بود که جثه اش به اندازه دو سه روز اول کوچک مونده بود. تا چند ساعت مادره مونده بود پیش بچه اش (احتمالا عزاداری می کرد). احتمالی که ما دادیم تأثیرات پارازیت بود …. الله اعلم
حمید: چند هفته پیش فهمیدیم که ساختمون های دور و بر خونه مون، بقیه ی بچه گربه ها رو بردن برای خودشون!