بایگانی برچسب: s

۲۴

تا حدود ۳ ساعت دیگه (حدود ساعت ۱ و ۵۰ دقیقه ی نیمه شب ۲۱ مهرماه)، وارد ۲۵امین سال زندگیم میشم، یعنی نزدیک به نیمه ی دوم سومین دهه ی زندگیم. از اینکه ۲۵امین سال زندگیم رو توی خونه ی خودمون شروع میکنم، خیلی خوشحالم. وجودم خیلی شاده، اما شادیم رو نمیتونم به زبون بیارم یا اینجا بنویسم.

خیلی جالبه که  لحظه های مختلف و موندگار زندگیم، با سرعت برق از جلوی چشمانم دارن میگذرن و همه رو به سرعت دارم دوره میکنم. لحظه های شیرین زندگیم، نه لحظه های تلخ. روزهای خوش با «آزاده» بودن …

به تولد که فکر میکنم، دلم غنج میره! دلم میخواد دائم عکسهای بچگیم رو تماشا کنم و بخندم که من اونقدی بودم و اینقدی شدم!

راستی! این عکسم رو هر موقع میبینم، کلی به خودم میخندم. یعنی آی کیوم توی این عکس در حد ۰،۵ پژمانه! ضمن اینکه دقت کنید به انگشت سبابه ی دست راستم:دی

۲۳!

بیست و سومین سال زندگیم هم تموم شد! سال اتفاقات مهم زندگی من، سال شروع حرکتی جدّی در مسیری شد که برای خودم و آینده ام ترسیم کرده ام.

سالی که انتخاب شریک ادامه ی راه زندگی، وضعیت ادامه ی تحصیل در مقاطع بالاتر و اتفاقات مثبت شغلی، سه اتفاق مهم اون بود و به چشم به هم زدنی هم گذشت!

در ۲-۳ سال اخیر، روزهای تولدم احساس خوبی داشتم، احساسی خیلی خیلی بهتر از سالهای گذشته اش؛ امسال، روز تولدم رو کنار کسی جشن میگیرم که قراره همراه همیشگی زندگیم باشه و این، شادی من رو چندین برابر میکنه.

اما بیست و چهارمین سال زندگیم هم پُره از اتفاقات مهم و سرنوشت ساز و آینده ساز! معمولاً برای من شروع یک کار و یک راه، سخت تر از ادامه اش بوده و هست. امیدوارم همراه با «آزاده»، روزهای سخت این سال رو هم با موفقیت پشت سر بذاریم و راهی رو که در پیش داریم، هموارتر کنیم.

——————————————————————-

پانوشت ۱: تیتر این مطلب رو از مطلبی از آزاده به همین نام دزدیدم. البته مطلبی که ذکر کردم، سومین و آخرین مطلب آزاده بوده، اما قول داده که جدّی تر بیاد و وبلاگ نویسی کنه!

پانوشت ۲: میدونم که برای سالگرد تولد، این مطلب خیلی ساده بود! یعنی بیشتر از این نتونستم احساساتم رو بیرون بریزم …