به بهانه روز جهانی سالمندان

پدرا، پدر بزرگا      مادرا، مادر بزرگا      مثل گل مثل بهارین

دلامون، نازک و نرمه    چشامون، چشمه ی شرمه    اشکامونو در نیارین

وقتی توی تلویزیون، خانه سالمندان رو نشون میده، بابام رو می بینم که عرق روی پیشونیش میشینه. همیشه میگه: بزرگترهای خونواده، دلخوشی مادی که ندارند. همین که حس کنند کسی هست که به فکرشونه و وجودشون برای یه کسی مهمه، همین براشون بسه. اگه بعد از اونهمه زحمت که برای بچه ها می کشند، این انتظارشون رو هم برآورده نکنیم، بازم بهمون میگند آدم؟
دلم خیلی برای پدربزرگهام که از دستشون دادم تنگ شده، خدا رو شکر مادربزرگهام سالم و سلامت هستند و سایه شون روی سرمونه. ایشالله سایه بزرگترها همیشه روی سرمون باشه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.