راستی , یه چیز دیگه … اطلاع رسانی کردن و بی تفاوت نبودن نسبت به وضعیت جامعه خیلی خوبه….اما…….روش داره ………آدمی مثل تو باید قدر خودشو بدونه و دنبال روش هایی برای هدفاش باشه و گرنه “Potatoes Society” جای اونو خواهند گرفت …..
با عرض شرمندگی ….به نظرم گفتن این مطالب تو وبلاگ اونم قبل از انتخابات شاید هیچ کمکی به مشکلات نکنه………ولی اینو جدی و بی تعارف می گم اگر همه آدما مثل تو بودن و نسبت به اطرافشون بی تفاوت نمی بودن……………دنیا گلستان می شد………موفق باشی پسرم (;
سلام
حمید , حرفاتو خوندم خیلی هم فکر کردم ….البته تعجب نکردم…شاید تو نظر منو قبول نداشته باشی و حتی منو یه آدمی بدونی که منفعت خودشو ترجیح میده ….ولی ………این نکته هم در نطر بگیر که همیشه یه ابزار برای رسیدن به هدف وجود نداره….این جور اتفاقا در حال حاضر تو جامعه ما زیاده….مهم اینه که هدف خودمونو گم نکنیم و شتابزده هم تصمیم نگیریم….
در باره م.س (البته اگه همونی باشه که من فکر می کنم) از تابستون خیلی چرا ها درباره کاراش و شخصیتش اومد تو ذهنم ….همش می خواستم خودمو قانع کنم که نه اشتباه فکر می کنی و….
الآ ن واقعا نمی دونم چی باید بگم ؟
حمید جان … یه چیز دیگه … ÷ریروز اومد تو سایت به من گفت تو چرا کاندید نمیشی برای شورا ….. گفت دانشکده تون رو نمیذارن به حد نصاب برسن …. در ضمن با این که خیلی از انجمنی های منتخب پارسال رو میشناسم @ به نظر من زیاد آرایش مناسبی نبودند …..میدونی یه سری آدم محافظه کار که بیشتر به فکر خواسته ها و قدرت گیری خودشون بودند تا مسایل مربوط به دانشجو …..
میدونی این رفیق ما هم آخرش میشه فرشاد ابراهیمی منتهی برعکس …… اون تریپ حزب الله بود آخرش مخلف شد ….. این تریپ منتقد میزنه ، آخرش میشه یه چیزی مال رهبر و …..
این حسین ستاریان رو میشناسی که ؟ این رفیق ما ، رفاقتی دیرینه با دبیر انجمن فعلی دارد ….. هیچوقت پارسال رو یادم نمیره که اومد خودش انداخت وسط برای اردو رفتن ما (از طرف شورای مرکزی صنفی) و کم کم اگه علی آبراهام نبود ، مام میشدیم سیاسی ، هرچند که چند روز بعدش تریبونشونو زدن و اوضاع دانشگاه رو به هم ریختن ….. یادته که ؟
از این هام بگو تا یه کم بیشتر دست رفیقمون رو شه …..
خواهش میکنم !
http://adamas.blogfa.com update shod
مصلحت حرف اول رو میزنه همیشه..!
منم موافقم، وقتشو زیاد کنین!!!
کاشکی ÷اک نمی کردی که طرف فکر نکنه ماها نمی فهمیم …..
راستی , یه چیز دیگه … اطلاع رسانی کردن و بی تفاوت نبودن نسبت به وضعیت جامعه خیلی خوبه….اما…….روش داره ………آدمی مثل تو باید قدر خودشو بدونه و دنبال روش هایی برای هدفاش باشه و گرنه “Potatoes Society” جای اونو خواهند گرفت …..
با عرض شرمندگی ….به نظرم گفتن این مطالب تو وبلاگ اونم قبل از انتخابات شاید هیچ کمکی به مشکلات نکنه………ولی اینو جدی و بی تعارف می گم اگر همه آدما مثل تو بودن و نسبت به اطرافشون بی تفاوت نمی بودن……………دنیا گلستان می شد………موفق باشی پسرم (;
سلام
حمید , حرفاتو خوندم خیلی هم فکر کردم ….البته تعجب نکردم…شاید تو نظر منو قبول نداشته باشی و حتی منو یه آدمی بدونی که منفعت خودشو ترجیح میده ….ولی ………این نکته هم در نطر بگیر که همیشه یه ابزار برای رسیدن به هدف وجود نداره….این جور اتفاقا در حال حاضر تو جامعه ما زیاده….مهم اینه که هدف خودمونو گم نکنیم و شتابزده هم تصمیم نگیریم….
در باره م.س (البته اگه همونی باشه که من فکر می کنم) از تابستون خیلی چرا ها درباره کاراش و شخصیتش اومد تو ذهنم ….همش می خواستم خودمو قانع کنم که نه اشتباه فکر می کنی و….
الآ ن واقعا نمی دونم چی باید بگم ؟
ضمنا من علاقه ی شدید به انگلیسی نوشتن دارم ، جای کاما ه تو چک کن وقتی انگلیسی می نویسی ….. چشمک …. : دی
ok ?
حمید جان … یه چیز دیگه … ÷ریروز اومد تو سایت به من گفت تو چرا کاندید نمیشی برای شورا ….. گفت دانشکده تون رو نمیذارن به حد نصاب برسن …. در ضمن با این که خیلی از انجمنی های منتخب پارسال رو میشناسم @ به نظر من زیاد آرایش مناسبی نبودند …..میدونی یه سری آدم محافظه کار که بیشتر به فکر خواسته ها و قدرت گیری خودشون بودند تا مسایل مربوط به دانشجو …..
میدونی این رفیق ما هم آخرش میشه فرشاد ابراهیمی منتهی برعکس …… اون تریپ حزب الله بود آخرش مخلف شد ….. این تریپ منتقد میزنه ، آخرش میشه یه چیزی مال رهبر و …..
این حسین ستاریان رو میشناسی که ؟ این رفیق ما ، رفاقتی دیرینه با دبیر انجمن فعلی دارد ….. هیچوقت پارسال رو یادم نمیره که اومد خودش انداخت وسط برای اردو رفتن ما (از طرف شورای مرکزی صنفی) و کم کم اگه علی آبراهام نبود ، مام میشدیم سیاسی ، هرچند که چند روز بعدش تریبونشونو زدن و اوضاع دانشگاه رو به هم ریختن ….. یادته که ؟
از این هام بگو تا یه کم بیشتر دست رفیقمون رو شه …..
منم با نفوذی بودنش موافقم …… از قدیم میشناسمش خوب ….. حدود اول راهنمایی به اینور …. البته بدبخت از جوگیری عامل نفوذی شده است ….
بابا مینوشتی م.س. …. تابلو بود ….. (شرمنده که ویرایش کردم این نظر رو)