گیرم که صدام اعدام شد …

می گویند صدام اعدام شد! این هم عکسهایش : [+]، [+]، [+] و [+]

من که باور نمی کنم! اصلاً گیرم که صدام را اعدام کردند، ما را چه حاصل؟ وقتی می گویند صدام را اعدام کردیم، یعنی می خواستند بقیه ی پرونده های جنایات صدام بسته بماند! یعنی نمی خواستند مسئله ی استفاده رژیم بعثی عراق از بمبهای شیمیایی ساخت اروپاییها به میان بیاید! یعنی نمی خواستند صدام مجبور شود در دادگاه حرفهایی را بزند که خوشایند اروپاییها و آمریکا نیست! یعنی نمی خواستند بحثی از هجوم وحشیانه ی صدام و نیروهایش به خاک ایران عزیز به میان بیاید! و هزاران نمی خواستند دیگر …

اگر الآن صدام زنده هم باشد – که به نظر من اینطور است، زندگی واقعی اش به عنوان صدام تمام شده و زندگی دیگری شروع خواهد کرد به عنوان شهروندی با تابعیت انگلیس و آمریکا یا سایر کشورهای اروپایی- مانند معاون اولش و خیلی دیگر از اعضای حزب بعث که در حال حاضر به انگلیس پناهنده شده اند!

مسئولین مملکت ما چه کردند برای شکایت از صدام در زمان حیات واقعی اش؟ یعنی سرمایه گذاری در عراق آنقدر سودآور بود که مسئولان دستگاه دیپلماسی کشور، از طرح شکایت علیه صدام و باز کردن پرونده ی خسارت هزار میلیارد دلاری رژیم صدام بر ایران گذشتند؟ اصولاً مگر مسئولین ما حق دارند سر خود از طرح شکایت بگذرند؟ تاوان خون آن گلهایی که پرپر شدند را چه کسی می دهد؟ جواب آن پدران و مادرانی که هر هفته سنگ مزار فرزندشان را با اشک می شویند را که می دهد؟ پدران و مادرانی که همیشه چشم به راهند تا شاید روزی بیاید که فرزندشان از راه برسد، که بوی فرزندشان را دوباره حس کنند، که پاره ی تنشان را دوباره ببینند. پدران و مادرانی که هرگاه از تشییع شهدای گمنام حرفی به میان می آید، گویی تمام غمهای دنیا را بر دلشان میریزند! آنها که کنار پیکر این گمنامان ساعتها اشک میریزند به این امید که شاید فرزندشان در یکی از این تابوت ها باشد! پدران و مادرانی که فقط و فقط شاهدند که از نام فرزندانشان استفاده ابزاری میشود! آنها که می بینند به نام فرزندشان چه کارها که نمی شود و چه هزینه ها که انجام نمی شود ولی باید صورت خود را با سیلی سرخ نگه دارند! جواب اینها را که می دهد؟ حتماً آقایانی که این روزها در صدد دادن وام یک میلیارد دلاری به دولت عراق هستند!

همین که صدام با آن وضع فلاکت بار دستگیر شد و حتی می گویند اعدام شده است، خیلی ها را خوشحال کرد! شاید آه همین پدران و مادران دامان صدام را گرفت و او خوار و ذلیل شد! اما وای به روزی که آه این بزرگواران دامان کسان دیگر را بگیرد و از ذلّت آنها خوشحال شوند!

شاید خیلیها متوجه نشوند چه می گویم! شاید آنها که مثل خانواده ی ما، غم و اشک پدر و مادری را در هنگام زیارت مزار فرزندشان دیده اند، بهتر حرفم را می فهمند …
بغض داره خفه ام میکنه! دیگه نمی تونم ادامه بدم …

جواب پدران و مادران خونین دل را که می دهد؟
جواب گلهای پرپرمان را که می دهد؟

1 دیدگاه در “گیرم که صدام اعدام شد …

  1. راست میگی..
    گریه مادر شهید رو دیدم..
    باید اول به تمام پرونده ها رسیدگی میشد و برای هر کدوم حکم میدادن!
    قبلا ها گفتم بودم که :
    چرا نباید بتونیم از المان به خاطر سلاحهای شیمیایی غرامت بگیریم..
    ای کاش صدام زنده بود و حداقل یه کم از حقوقمون رو ازش میگرفتیم.. فردا که دیگه نمیشه از کشور دوست و همسایه مون غرامت بگیریم..

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.