آسمون

« اینجا همه می دون که زنده بمونن! هیشکی نمی دوه که زندگی کنه …

اینجا همه اش شده زمین، دیگه آسمون نداره …

من آسمون میخوام … »

یادته کجاها قرار بود بریم؟ یادته چه برنامه هایی داشتیم؟ یادته آسمون واسه مون هدف بود؟ یادته …

رفتن به سمت هدف رو شروع کردیم … داریم نزدیک و نزدیک تر میشیم … دیگه چیزی نمونده …

می ترسیدم! بعدش ترسم کمتر و کمتر شد … هر روزی هم که میگذره، ترسم داره کمتر و کمتر میشه … بترسی، می ترسم! بیا با هم نترسیم …

دیگه چیزی نمونده …

3 دیدگاه در “آسمون

  1. درود حمید جان.از اینکه وبلاگ من رو لینک کردی ممنونم.من هم تو رو لینک می کنم.در ضمن بروزم،بیا ببین و نظر بده!

  2. دیروز تکرارش رو دیدم، با دیدن فیلم تا یکی دو ساعت همین طوری بین زمین و آسمون بودم. خداحافظ رفیق

    حمید: من خودم خیلی با این فیلم حال نکردم. خیلی شعار توش بود. فقط با بعضی از دیالوگهاش حال کردم که همینجا هم بهترینشون از دید خودم رو نوشتم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.