امسال بر خلاف سال های قبل، حس خوب و با نشاطی نسبت به عید و مراسمش و تعطیلات و این حرفها نداشتم. شاید فشارهایی که بابت پایان نامه متحمل شدم، خصوصا دو سه ماه آخر، کلا هر چی حس خوب بود رو در من کشت! حتی حس خوب سال نو.
خیلی وقته که از هیچ اتفاقی، اون جوری که دلم میخواد لذت نبرده ام. یه حس تو خالی احمقانه دارم. یه حس «که چی؟»!
شاید امسال بیشتر وقت داشته باشیم و به خودمون برسیم و حال من هم یه حالی اومد.
سال تحویل! که چی؟ هفته ی تعطیل! که چی؟
رفت و آمد، همه جا دیدن فامیل! که چی؟
هفت سین، چیدن سفره، شمعدان، آینه، گل
کاسه، بشقاب، نمک، میوه و آجیل! که چی؟
لایک به کامنت آسمان ;))
حمید اگه آجیلهاتون رو لازم ندارین و در رابطه با اونها به حس پوچی رسیدین ما حاضریم اونا رو تقبل کنیم 🙂
حمید: آجیل نداریم ما کلا:دی میخواین شما تقبل کنین، بیارین برامون:دی