بایگانی برچسب: s

که چی؟

امسال بر خلاف سال های قبل، حس خوب و با نشاطی نسبت به عید و مراسمش و تعطیلات و این حرفها نداشتم. شاید فشارهایی که بابت پایان نامه متحمل شدم، خصوصا دو سه ماه آخر، کلا هر چی حس خوب بود رو در من کشت! حتی حس خوب سال نو.

خیلی وقته که از هیچ اتفاقی، اون جوری که دلم میخواد لذت نبرده ام. یه حس تو خالی احمقانه دارم. یه حس «که چی؟»!

شاید امسال بیشتر وقت داشته باشیم و به خودمون برسیم و حال من هم یه حالی اومد.

سال تحویل! که چی؟ هفته ی تعطیل! که چی؟

رفت و آمد، همه جا دیدن فامیل! که چی؟

هفت سین، چیدن سفره، شمعدان، آینه، گل

کاسه، بشقاب، نمک، میوه و آجیل! که چی؟

سالی که گذشت

سال ۸۸، سال پر اتفاقی بود.

سه ماه اول سال، روزهای انگیزه و روحیه بود. روزهای امید. اما روزهای آخر خرداد، ترکیبی از امید و نا امیدی وجودمون رو گرفته بود. روزهای اشک بود و غم.

اوائل تابستون، دوباره روزهای پر کاری بود. آماده شدن برای جشن ازدواج، تمام روزهامون رو پر کرده بود. روز پر از شادی ۱۶ مرداد ۸۸، تا حدودی به فکرمون آرامش و روحیه داد. تجربه ی زندگی جدید!

از اواسط تابستون به بعد، تقریباً هر روزمون ترکیبی بود از امید و نا امیدی، یا بهتره بگم شادی و غم! هر چی گذشت، از رخ دادهای کشورمون و عکس العمل ها، بیشتر بوی امید میومد. به همین خاطر، بدجوری به آینده امیدوارم!

در نهایت، سال ۸۸، برای ما اولین و شاید مهم ترین پله بود برای رسیدن به سکوی پرتاب به زندگی آینده که براش برنامه ریزی کرده ایم؛ و برای کشور ما، به نظرم یکی از مهم ترین پله ها بود برای رسیدن به سکوی پرتاب به سوی قانون گرایی و دمکراسی.

امیدوارم سال ۸۹، سالی باشه که برنامه ریزی هامون به نتیجه برسه و امیدهامون، هر روز پر رنگ تر بشه. من که خیلی امیدوارم …

سال نو مبارک!