خندیدن به اعتراض

شنبه ساعت ۸ صبح قرار بود برای چندمین ترم متوالی، انتخاب واحدمون رو اینترنتی انجام بدیم و من برای اینکه به طرح ترافیک نخورم و البته سر فرصت توی دانشگاه صبحانه بخورم، خیلی زود از خونه راه افتادم و سومین نفری بودم که وارد دانشکده شدم. چند دقیقه ای گذشت و حدود ۲۰ نفر توی طبقه ی همکف جمع شده بودند و همه منتظر بودند که جناب مسئول سایت ساعت ۸ تشریف بیارند و درب سایت رو باز کنند! این یعنی وقتی نشستی پای کامپیوتر، دیگه باید قید واحدهای حساسی که دنبالش بودی رو بزنی. هیچکس حتّی کوچکترین تلاشی هم نمیکرد که به انتظامات بگه که درب سایت رو باز کنید. انگار نه انگار که حقّی دارند! رفتم پیش انتظامات دانشکده و ازش خواستم درب سایت رو باز کنه. البته یکبار دیگه هم اینکار رو چند ماه پیش کرده بودم و جناب انتظامات مقاومت کرد و با مسئول اصلی سایت که یکی از اساتید دانشکده هست رفتم سراغ انتظامات و مجبور شد درب سایت رو باز کنه. چون این بار تجربه ی این رو داشت که اگه مقاومت کنه آخر سر یه جوری مجبور میشه درب سایت رو باز کنه، گفت که با مسئولیت خودت درب رو باز کن! یعنی دوستان هم دانشکده ای و هم ورودی بنده، که اینقدر بهشون افتخار میکنم همه جا، حتّی حاضر نبودند برای راه افتادن کار خودشون و دیگران، چند دقیقه مسئولیت باز کردن درب سایت رو بعهده بگیرند تا حداقل انتخاب واحدشون رو درست انجام بدند. درب رو باز کردیم و رفتیم توی سایت.

کم کم اکثر بچه ها اومدند. ساعت ۸ شد و همه در تلاش برای انتخاب واحد بودیم. سایت انتخاب واحد کوچکترین سرویسی ارائه نمی کرد! واقعاً افتضاح بود. حدوداً ساعت ۱۱ شده بود!!! هنوز نتونسته بودیم انتخاب واحد کنیم. البته بعضی ها تک و توک تونسته بودند واحد بگیرند و دیگران هم در تلاش بودند همینکار رو بکنند. انگار نه انگار که حقّی دارند. می خواستم برم سراغ بچه ها که بریم اعتراض کنیم به آموزش دانشگاه که مهدی و علی و خانم شعبانی (از بچه های فعال دانشکده صنایع) اومدند توی سایت سراغم. گفتند که بریم اعتراض کنیم، بچه های صنایع هم پایه اند و بقیه رو هم تماس میگیریم و جمعشون میکنیم. توی سایت چرخی زدیم و چندتا از بچه ها رو جمع کردیم. البته کسانی که همراهمون اومدند، همونهایی بودند که همیشه جرأت اعتراض داشتند و توی برنامه های شورا (البته شورای صنفی سابق) هم کمک حالمون بودند. از تحصّن اردیبهشت امسال جلوی در دانشکده گرفته تا برگزاری تک تک برنامه هایی که تدارک می دیدیم. مثل امین و علی طهوری و سینا و شهرام و حسین آتشی و پایه های دیگه … جمع شدیم و رفتیم جلوی آموزش کل و مرکز انفورماتیک دانشگاه. گروه هایی از بچه های صنایع، شیمی، پلیمر، نساجی، فیزیک و معدن هم بودند. البته فکر کنم از دانشکده های دیگه هم بودند، چون کسانی بودند که من نمی شناختمشون.

جمعیت کم بود، با شبنم رفتیم دانشکده. توی سایت فریاد زدم که خجالت بکشید، ۵ ساعته نشستید، یه واحد یه واحد دارید درس میگیرید. پاشید بیاید جلوی در آموزش دانشگاه اعتراض. خیلی ها طبق معمول نگاه کردند که مشکلی نبود، چون انتظاری ازشون نبود. اما یه گروه دیگه زدند زیر خنده! از خنده شون داشت گریه ام میگرفت! حتی به اعتراض به اجحاف در حقشون هم می خندند. یک مشت […]. تا وقتی اینطوری باشیم، حقمونه که توی دانشگاه بزنند توی سرمون، توی جامعه اجازه ی نفس کشیدن رو هم کم کم ازمون بگیرند و صدامون هم در نیاد. بعد از داد و فریاد، چند نفر دیگه هم راه افتادند به سمت آموزش دانشگاه.

بهر حال بچه ها شروع کردند پلاکارد اعتراضی نوشتن و من و مهدی برگشتیم دانشکده که نامه ای بنویسیم که شوراهای صنفی و انجمن های علمی و بچه ها امضاش کنند. وقتی برگشتیم، اکثراً پراکنده شده بودند و یه گروه هم رفته بودند توی اتاق رییس مرکز انفورماتیک. اومدند بیرون و گفتند که میگند سایت درست شده، سریعاً یه گروه رفتند که به انتخاب واحد برسند. زنگ زدم به بچه ها توی سایت، گفتند هنوز درست نشده. امّا یه سایت دیگه هم هست، با اون بهتر میشه گرفت. وقتی دیدیم کسی نمونده، بهترین راه رو این دیدیم که بقیه هم بریم به انتخاب واحدمون برسیم. برگشتیم توی سایت. هنوز هم تک تک واحد میگرفتیم. فقط کمی سرعت از قبل بیشتر شده بود. احتمالاً بچه ها کلی خوشحال بودند. آخه بهتر میشد واحد گرفت!!! بعد از حدود ۱ ساعت، احسان (از بچه های شیمی) اومد سراغم و گفت که اونها و خیلی از دانشکده های دیگه، هنوز واحد نتونسته اند بگیرند. اکثر بچه های ما، هر جوری بود واحدهاشون رو گرفته بودند. باز دوباره چند نفر رو جمع کردیم بریم اعتراض! این بار خیلی از همون افراد قبلی هم نیومدند. البته حق هم داشتند. یه بار اومده بودند، سودش رو فقط بقیه برده بودند! خوب کسی که ترم آخرش باشه، خیلی براش مهمه که واحدهای دلخواهش بهش برسه! رفتیم جلوی در آموزش و انفورماتیک دانشگاه. مسئولش بعد از کلی معطّل شدنمون اومد و گفت که انتخاب واحد از شنبه ی آینده از اول برگزار میشه! از یه طرف خوشحال بودم که به خواسته مون رسیدیم و حالا نوبت ماست که به اونهایی که به ما خندیدند بخندیم، از طرفی ناراحت بودم که تقریباً یک روز کامل رو از دست دادیم و آقایان یک عذرخواهی خشک و خالی هم نکردند و فقط گفتند همه چیز از اول! برگشتیم توی سایت دانشکده و با فریاد و بعضی چیزهای دیگه خبر رو به گوش کسانی که بهمون خندیده بودند رسوندیم، خیلی ها معترض شدند که این چه کاریه و … خیلی های دیگه هم که بار اول اومده بودند اعتراض، خوشحال بودند. این بود داستان یک روز انتخاب واحد در پلی تکنیک!

حالم از همه داشت بهم میخورد. داشت گریه ام میگرفت وقتی دیگران به اعتراضمان خندیدند، در واقع به اعتراضشان! شبنم ماه ها بود که این حرف رو میزد، همون موقع که از دبیری شورای صنفی استعفا داد اینها رو بهم گفت که اینجا نمیشه هیچ کاری کرد، فقط ماییم که جلو می افتیم و در نهایت تنها میشیم، راه های دیگه ای هم برای کار کردن و تلاش برای رسیدن به خواسته ها هست. همه رو قبول دارم. اما با اونهمه خشمی که پریروز داشتم، باز هم حاضر نیستم مثل دیگران به اعتراض بخندم و اعتراض نکنم. من تا عمر دارم به نادیده گرفتن حقّم اعتراض میکنم.

2 دیدگاه در “خندیدن به اعتراض

  1. ولی عوض اون آخر سر که به حقمون رسیدیم کلی حال داد!!!

    حمید:  تنها چیزی هم که من رو به ادامه ی اعتراض امیدوار نگه داشته همینه که یه موقعها به حقوقمون میرسیم. البته اینبار حقمون خیلی بیشتر از اینها بود. حداقل یه عذرخواهی خشک و خالی

  2. “من تا عمر دارم به نادیده گرفتن حقّم اعتراض میکنم.” دقیقا این رو پایم ولی دیگه برای نادیده گرفتن حق دیگران خودم رو جر نمیدم!

    حمید: اما دقت کن که بیشتر موقعها، همون چیزی که حقوق دیگران هست، حق من و تو هم هست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.