در جواب محمد جواد روح

محمد جواد روح از نزدیکان حزب مشارکت، اینجا هر چه دلش خواسته درباره ی دانشجویانی که در پلی تکنیک به احمدی نژاد اعتراض کردند گفته! از شدت عصبانیت دارم می ترکم. تو رو خدا برید به وبلاگش و جوابش رو بدید. توی وبلاگهاتون بنویسید تا بدونند که ما کر و کور نیستیم …

این هم جواب من:

———————————————————————-

آقای روح! با عرض سلام

حالا که شما اینقدر صریح حرف میزنید، پس اجازه بدهید من هم صریح بگویم.

من دانشجوی پلی تکنیکم. دوستان من که در پلی تکنیک به احمدی نژاد اعتراض کردند هم دانشجوی پلی تکنیکند. خیلی هایمان نه عضو تحکیم هستیم و نه عضو یا حتی نزدیک به یک حزب دولت ساخته به نام مشارکت که فکر می کند صاحب تمام جریان اصلاحات است!

پلی تکنیک خانه مان بود و دلمان خواست عکسش را آتش بزنیم، که اعتراض کنیم، که بغض فروخورده خود را فریاد بزنیم، که فریاد بی کفایتی های شما را بر سر احمدی نژاد بزنیم … اما شما یک مملکت را که خانه ی مردم بود به گند کشیدید!

احمدی نژاد که از اول موضعش مشخص بود! اما شما چه؟ امروز یک حرف می زنید و فردا حرفی دیگر!

ما را احمق خطاب کرده اید و علی افشاری را سر دسته ی ما که تازه یک مویش به صد تای ما می ارزید! در مورد لفظ زیبایی که بکار برده اید (احمق) چیزی نگویم بهتر است، همه مان این قدرت را داریم که تشخیص دهیم چه کسی احمق است … اما در مورد سردسته گفته اید! خیلی از کسانی که آن روز بر سر رئیس جمهور فریاد زدند، به عمرشان علی افشاری را ندیده اند! گیرم که افشاری سر دسته مان بوده! چرا تا وقتی از جوّ دانشجویی استفاده می کردید ما همه خوب بودیم؟ حالا افشاری شومن صدای آمریکا شده و ما یک مشت احمق؟

گفته اید ما میدان را خالی گذاشتیم برای این منفور دروغگو و امثال او!؟ مثل اینکه شما هنوز نفهمیده اید که کسانی که آن روز به احمدی نژاد اعتراض کردند، خیلی هایشان همانهایی بودند که در متن جامعه خودشان را خفه کردند که باید رای داد، که باید در انتخابات شرکت کرد و نگذاشت تندروها به قدرت برسند! آن وقت شما کجا بودید؟ مشغول دادن شعارهای لطیف در ستاد انتخاباتی دکتر معین؟

گفته اید: «.. شما اگر اندکی عقل و تحلیل داشتید، کاری نمی‌کردید که چهره شود …»! من می گویم کاش شما اندکی عقل و تحلیل داشتید و با چاپ کردن پوسترهای ضد فاشیسم توجه مردم را به او جلب نمی کردید و کاری نمی کردید که چهره شود!

گفته اید توی سر اصلاح طلبان و مهندس سحابی و دکتر یزدی زده ایم! شما انتقاد را توی سر زدن می دانید؟ البته مهندس سحابی و دکتر یزدی آنقدر بالاتر از این حرفها هستند که باید دهانمان را آب بکشیم و توبه کنیم که نام آنها را در کنار نام سایر به اصطلاح اصلاح طلبانی مثل مشارکت و مجاهدین انقلاب بگوییم و بنویسیم. حداقل سحابی ها و یزدی ها شرف داشتند و وقتی در قدرت بودند، با دیدن خفقان ایجاد شده توسط همان به اصطلاح اصلاح طلبان برای دانشجویان و مخالفان، معترضانه از قدرت کناره گیری کردند! اما شما و دار و دسته تان چه؟ هفته ی آخر عمر مجلس ششم، وقتی دیدید دیگر به قدرت راهتان نخواهند داد، دسته جمعی تحصن کردید و نمایشی استعفا دادید!

در مورد طرح احمقانه رفراندوم و کلیک-کلیک بنگ-بنگ گفته اید! باز هم می گویم. شما ما را با تحریمی ها اشتباه گرفته اید! لطفاً کمی مطالعه و اطلاعات عمومی داشته باشید …

گفته اید پیکر بی جان اصلاحات را لگدمال کرده ایم! شما که وقتی پیکر اصلاحات پر هیبت بود، آن را تا گردن در خاک فرو کردید و به جهنم فرستادید!

ما را گرانقدران افتاده از دماغ فیل بر سر جامعه ایران نامیده اید! ما از دماغ فیل افتاده ایم یا شما که فکر میکنید صاحب اول و آخر اصلاحات هستید؟

ما لمپن هستیم یا اعضای گروه های به اصطلاح اصلاح طلب شما؟ لمپن دانشجویی است که از سر بغض فریاد اعتراض بر میدارد یا آن کسی که اول انقلاب بر سر و بدن دانشجویان معترض مشت و لگد و گلوله فرود می آورد؟

آن اساتیدی که به قول شما «فیلشان یاد هندوستان کرده بود و ظاهراً هیچ کاری مهمتر از زیر سؤال بردن شیعه و حکومت پیغمبر نداشتند»، بیشتر به شیعه و پیغمبر ظلم کردند یا به اصطلاح اصلاح طلبانی که اول انقلاب باعث دامن زدن به خرافات مذهبی شدند و تشیّع را به انحراف کشیدند؟

گفته اید بنشینیم و فکر کنیم که حماسه آن روزمان به سود چه کسی شد! گفته اید به آسیاب امثال احمدی نژاد آب میریزیم! بهتر است شما بنشینید و فکر کنید که حماسه ی نادیده گرفتن ۲۲ میلیون رای خاتمی و آراء مجلس ششم و شورای شهر اول شما به سود چه کسی شد! حماسه ی شما در شکست اصلاحات بیشتر تأثیرگذار بود یا فریادهای ما؟ مگر نه اینکه فریادهای ما نشان داد که هنوز هم اصلاحات واقعی و آزادیخواهی زنده است؟ مگر شما کم آب به آسیاب امثال احمدی نژاد ریختید؟ در مجلس ششم مشارکتی ها چه کردند؟ با ۲۰ میلیون و ۲۲ میلیون رای خاتمی چه کردید؟ مگر نه اینکه فقط و فقط فرصت سوزی کردید و اهداف حزبی تان را پی گرفتید و به تسویه حساب های شخصی تان پرداختید؟

آقای روح! اول برای افتضاحاتی که حزب متبوعتان در زمان به دست داشتن آن همه قدرت و مسئولیت به بار آورده پاسخگو باشید، بعداً از گروهی دانشجوی بی پشتیبان انتقاد کنید!

والسلام …

4 دیدگاه در “در جواب محمد جواد روح

  1. درود بر شما
    گفتمانی با استفاده از رانت رسانه ای دوره خاتمی حاکم شد که اصلاحات را مصادره می کرد و هر که جز آن بود را درتقابل با آن و انقلابی یاد می کرد. فارغ از آن که سرعت نسبی است هر حرکتی را با حرکت خود مقایسه می کردند و از آن جا که خود را مرکز و مبدا می دیدند آن جریان و یا حرکت را تندروانه و کند روانه تلقی می کردند و سعی داشتند به باور عمومی نزدیک کنند. هر رفتار شجاعانه ای را در تضاد با تعلقات فکری و در تقابل با وابستگی های مالی خود می دیدند انگ ضد دین و سکولار و لیببرال و … می زدند و شعارهای دهه شصت را در قالبی دیگر تحویل می دادند. همان کسان که در نشریه تئوریک خود گفتگو با رادیو های بیگانه را خیانت می شمردند و تا پایان عمر خود هم نتوانستند و نمی توانند مرز خودی و غیر خودی را حتی کم رنگ کنند همان ها که اگر هم به امکان مشارکت ملیون و یا ملی – مذهبی ها نقدی وارد می کردند، ذکر می کردند بگذارید این ها هم بیایند وزن اجتماعی خود را محک زنند. بدون آن که اعلام کنند وزن اجتماعی نیروهای اجتماعی و تبع آن نیروهای سیاسی در فراهم آمدن امکان رقابت برابر قابل اندازه گیری است. دریغ سخن بسیار است.
    به عنوان یک دانش آموخته دانشگاه امیرکبیر به شجاعت هم دانشگاهیان عزیزم افتخار می کنم.
    پیروز باشی

  2. حمید جان دمت گرم واقعا حق مطلبو ادا کردی. هرچند که جواب این خائنارو باید با تودهنی داد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.