نوشتن این مطلب رو دوشنبه شب شروع کردم و امشب هم تمومش کردم. حالا هم فرصت کردم که بذارمش اینجا …
۲۰ آذر، دوشنبه ای سفید و سیاه بود! سفید برای پلی تکنیکیها و دانشجویان آزاده ای که نشان دادند دانشگاه و خصوصاً پلی تکنیک همچنان زنده است و سیاه، برای آنان که در پرونده خود روزها و لکه های سیاه کم نداشته اند …
روزی که به مسلخ برندگان آزادی و عدالت، بار دیگر به صحن مقدس دانشگاه هجوم آوردند و لکه ی ننگی دیگر بر پرونده ی سیاه خود افزودند.
حضور نماد تحدید آزادی و توسعه ی خرافه پرستی و یاوه گویی در دانشگاهی که مهد حق طلبی و آزادیخواهی بوده و هست و خواهد بود، فریادهای اعتراض دانشجویان منتقد و خنده های توهین آمیز و دردآور رئیس جمهور میلیونها شناسنامه ی بی صاحب! همراه با فرود آمدن مشتهای مشتی ناجوانمرد بر سر و صورت معترضین، حرفهایی نامربوط و بی ربط در پاسخ به سؤالات معترضین و منتقدین، مزدور و جیره خوار آمریکا و اسرائیل خواندن معترضین حاضر در جلسه که منجر به ترکیدن بغض برخی از معترضین نیز شد و … و از همه دردناکتر، پوشش خبری طبق معمول مشمئزکننده و معکوس صدا و سیما و برخی از سایتهای خبری – که البته انتظاری بیش از این از آنها نمی رفت و نمی رود، همه و همه دلیلی است که بر مرگ شعور، به سوگ بنشینیم.
کاش رئیس جمهورمان کمی احمدی نژاد بود…
یادش بخیر! روزهایی که با افتخار سرمان را بالا می گرفتیم و می گفتیم رئیس جمهورمان خاتمی است …
در این میان، به نظرم بیش از همه دوستان تحریمی مان باید خود را سرزنش کنند. از ایشان سؤالی دارم: آیا هنوز هم روی آن دارید که به چشمان بغض آلود پلی تکنیکی ها بنگرید؟ که پاسخی به کسانی بدهید که تمام وجودشان از سخنان روز دوشنبه ی رئیس جمهوری اسلامی ایران آتش گرفته است؟ به کجا می روید؟
—————————————————————
گاماس اتفاقات هفته اخیر پلی تکنیک را تمام و کمال توصیف کرده: پلی تکنیک به روایت تصویر: تجمع امروز، پیش قراول استقبال فردا، احمدی آمد، در پلی تکنیک چه گذشت، فریاد و سکوت
مهدی هم مثل خیلی های دیگر همدرد است: سر پیش هم آریم و دو بیگانه بگرییم – طرف دیگر شب – مهدی
سیامک هم درباره ی تحریمی ها خوب نوشته: تحریمی ها ما را به کجا می برند – راز نو – سیامک قاسمی